رخصت پهلوون

حاج یونس كه مسئول اداره زورخانه است مخالفت می كنه و دست نوشته ای از حاج اسماعیل پیدا می كنه كه توش ذكر شده تا زورخونه دایر باشه كسی حق نداره چشم و نظری بهش داشته باشه. امیر به دست خطِ پدرش توجه نمی كنه و می خواد زورخونه رو خراب كنه، با حاج یونس درگیر می شه و كارشون به كلانتری می كشه....

امیر می خواد زورخونه رو خراب كنه و تو اون زمین یه مركز خرید بزرگ بسازه ولی حاج یونس كه مسئول اداره زورخانه ست مخالفت می كنه و دست نوشته ای از حاج اسماعیل پیدا می كنه كه توش ذكر شده تا زورخونه دایر باشه كسی حق نداره چشم و نظری بهش داشته باشه ...امیر به دست خطِ پدرش توجه نمی كنه و می خواد زورخونه رو خراب كنه ، با حاج یونس درگیر می شه و كارشون به كلانتری می كشه

امیر تصمیم می گیره با شریكش تو اون زمین یه مركز خرید بزرگ بسازه ولی حاج یونس كه از دوستانِ قدیمی حاج اسماعیل بوده و كلید دار اونجاست...دست خطی از دوستِ مرحومش پیدا می كنه كه تو اون ذكر شده تا زورخونه دایر باشه كسی حق نداره خرابش كنه، اما امیربه اون مدرك توجهی نمی كنه و می خواد زورخونه رو خراب كنه