اعضای تیم بالآخره تونستند از شرّ اون ژنرال روسی نجات پیدا كنن و با معرفی نامه ای كه بهشون داده بود تا دیار ضامن آهو راهی بشن. اما خب كفگیرشون به ته دیگ خورده بود و پولی در بساط نبود. به ضرب و زور تونستند سرایدار مدرسه فیوضات رو راضی كن تا دو تا از كلاس ها رو در اختیار اونها قرار بده و فوتبالیست ها هم تصمیم گرفتن، ساعت هاشون رو بفروشن تا اگر خیّرین مشهد تونستن اتوبوسی فراهم و كمكی بهشون بكنن، عازم تهران بشن. اما روس های از خدا بی خبر سر رسیدن و كریم آقا رو دستگیر كردن....
سفر قندهار
از 27 شهریور از ساعت 03:00 به مدت 30 دقیقه
سال 1320.نمایش براساس خاطره های اولین سفررسمی تیم ملی فوتبال ایران به مربیگری استادعباس صدقیانی شكل گرفته كه بعدازانجام مسابقاتی در قندهار افغانستان،درراه بازگشت به دلیل هجوم قوای بیگانه واشغال كشوربامشكلات و مصائب بسیاری مواجه میشوند...
سردبیر مجید نظری نسب كارگردان سعیده فرضی تهیه كننده مهدیه تقی زاده افكتور محمدرضا قبادی فر نویسنده زینب آرمند صدابردار فرزاد شریفی بازیگران سیما خوش چشم بهادر ابراهیمی معصومه عزیزمحمدی نگین خواجه نصیر محسن بهرامی امیر زنده دلان محمد رضاعلی سعید سلطانی محمد شریفی مقدم مهرداد مهماندوست مهدی نمینی مقدم بهرام ابراهیمی كامیار محبی
-
01
مهر 1400
-
31
شهریور 1400
فوتبالیست های داستان ما، وقتی به سلامت به افغانستان رسیدن و بازی ها رو انجام دادن، با خبر هولناكی روبرو شدن. اینكه كشور عزیزمون ایران، در جریان جنگ جهانی دوم، به اشغال نیروهای بیگانه در اومده. اونها طی یك نامه فراخوانده شدن تا به ایران بر گردن. براتون گفتم كه اقامت چند روزه اونها تو طیبات، چه مصیبتی بود و سرآخر وقتی اتوبوسی پیدا كردن، تونستند با اتوبوس عازم دیار ضامن آهو بشن. اما راه تا مشهد طولانی بود و اضطرابِ سر رسیدن نیروهای روس، طول راه رو صد چندان می كرد. اونها میونِ راه طیبات تا مشهد، چند ماشین دیدن؛ نمی دونستن قراره با چه صحنه ای مواجه بشن.....
-
30
شهریور 1400
سال هزار و سیصد و بیست شمسی اگر مسافر راه دور داشتی، باید براش آش پشت پا بار می گذاشتی. نذر و صدقه می كردی و آب پشت سرش می ریختی. اشك ریزونِ بعد مسافر هم ممنوع و بدشگون بود. آخه بهتون كه گفتم، ما آدم های زمونه سفر قندهار بودیم. داشتم براتون از جریان مسافرهامون تعریف می كردم. كریم آقا، حسن آقا، آقای صدقیانی و مابقی اعضای تیم ملی فوتبال راهی اولین و تاریخی ترین سفر رسمی تیم ملی فوتبال ایران برای انجام بازی ها بودن و بازی ها به خوبی و خوشی انجام شد. اما درست روز بعد از مسابقه، ایران مورد هجوم ارتش كشورهای بیگانه واقع شد و به اعضای تیم فوتبال، خبر رسیده بود كه باید هر چه زودتر خودشون رو به ایران برسونن، چون وضعیت مملكت در حالت اضطرار و بسیح همگانی بود. برای همین با اتوبوسی كه از سوی كنسولگری ایران در كابل تدارك دیده شده بود، اونها خودشون رو به طیبات رسوندن. اما اون اتوبوس فقط تا طیبات وظیفه داشت كه اونها رو برسونه. بعد از اون دیگه معلوم نبود چه بلایی به سرشون بیاد. شایعات از حملات روس ها زیاد بود و اعضای تیم به دنیال یه لقمه نون و یه ماشین كه تا مشهد اونها رو ببره، چند روزی در طیبات ساكن بودن....
-
29
شهریور 1400
داشتم براتون از روزگار خودم تعریف می كردم. از ماجرای سفری كه در تاریخ این مرز و بوم ثبت شده، ولی شنیده نشده از ورزشگاه امجدیه تهران، رسیدیم به قندهار و كابل. برای مسابقات جام استقلال دیار افغان ها. براتون گفتم ما آدم های روزگار سفر قندهاریم. سفرهایی كه یك سرش مرگ بود و روی دیگرش اقبال و زندگی. چیه این جنگ و خون خواهی كه تموم شدنی نیست. هر بار فكرش رو میكنم به خودم میگم، چرا سردمدارهای دو دوره جنگ جهانی، به جای صلح و دوستی، باروت و بمب رو انتخاب كردن اگر تو دوره اول جنگ جهانی، قحطی و گرسنگی و بدبختی آوار شد رو خاك مملكتمون و غریبونه آدم كشت، این بار، نیروهای اشغالگر واقعا خودشون رو به خاكمون رسوندن. فوتبالیست های قصه قندهارمون هم تو دیار غربت با اینكه از مسابقات فارغ شده بودن این خبر رو شنیدن و به چه كنم افتادن....
-
28
شهریور 1400
حسن آقا ناظری و آقا كریم كشاورز و حسن آقا سهی فر، كه از بازیكنان حرفه ای تیم فوتبال شهر اصفهان بودن، به دعوت اداره فرهنگ تهران، راهی این شهر درندشت شدن كه یه مدت تو ورزشگاه امجدیه زیر نظر آقای صدقیانی، تمرین كنن.این تیم فوتبال، اولین تیم واقعی و ملی ایران بود كه ایشون سرمربیش شده بودن. قرار بر این بود كه این تیم راهی كشور افغانستان بشه. نگاه به دنیای امروزتون نكنید. كشور افغانستان، تو این دوره ما، تونسته بود استقلالش رو به دست بیاره و یه مدتی به دستور پادشاه كشور، شروع به جشن و پایكوبی كرده بود. این جشن اونقدر براشون مهم بود، كه تیم های ورزشی خارجی من جمله تیم ملی فوتبالِ تازه تاسیس ما رو هم دعوت كرده بودن تا برای اون جام توپ بزنن! واسه همین هم آقایون فوتبالیست، تو ماشین ها، با احترام و تجلیل، سوار شدن و راهی شدن تا كجا؟ تا دیار ضامن آهو!آقا كریم كشاورز، من رو به خوابش دید و پای یه مسئله ای علاوه بر میدون مسابقات داشت به ماجرا باز می شد. اصلا ازش بگذریم. مهم تر این بود كه شوخی و مزاح زیاده از حد حسن آقا ناظری، كار دستش داد و آقای صدقیانی تصمیم گرفت از كار بیكارش كنه...
-
27
شهریور 1400
بر اساس خاطره های اولین سفر رسمی تیم ملی فوتبال ایران به مربیگری استاد عباس صدقیانی شكل گرفته كه بعد از انجام مسابقاتی در قندهار افغانستان، در راه بازگشت به دلیل هجوم قوای بیگانه و اشغال كشور با مشكلات و مصائب بسیاری مواجه می شوند و به كمك اهالی شهر مرزی راه مشهد را در پیش بگیرند و البته در این راه فوتبال به كمك آنها می آید....