همه چیز برای اجرای عملیات مهیاست. همایون و دخترش، مهناز كه تكنسین كامپیوتر است، در اتاق فرماندهی هستند و قرار است با نفوذ در برنامه های رایانه ای نیروگاه هسته ای، آن را منفجر می كنند. ولی زمانی كه قرار است همه چیز تمام شود، به یكباره ارتباط آنها با نیروگاه قطع می شود و هر دو بعد از یك درگیری، هر دو دستگیر می شوند. در ادامه، رامین و راحله در حالیكه سوار هواپیما هستند و قصد فرار دارند، دستگیر می شوند. مادر و خالۀ رامین از ماجرا بی خبر هستند و آنها از دست رامین ناراحت هستند. ولی از خواستۀ خود عقب نشینی نمی كنند و قصد دارند برای نادر آستین بالا بزنند و برایش زن بگیرند.
برادر
شنبه تا چهارشنبه از ساعت 23:45 به مدت 15 دقیقه
نمایش « برادر » داستان كارمند نیروگاه هسته ای است كه برادرش از اروپا به ایران آمده و قصد بازگشت ندارد. همه از این اتفاق خوشحال هستند، غافل از این كه او برای جاسوسی آمده
-
08
مرداد 1399
-
07
مرداد 1399
همه چیز برای اجرای عملیات در نیروگاه تا حدودی آماده شده است. سر دستۀ منافقان در این عملیات، شخصی به نام مهراد همایون هست كه دوست دارد به یاد عملیات چلچراغ كه در سال 67 اتفاق افتاده، كارش را در اوائل مرداد انجام دهد. طبق محاسبات انجام شده، همه چیز برای اجرای عملیات اصلی آماده است. غافل از اینكه تیم اطلاعاتی مدت هاست فعالیت های این شبكۀ تروریستی را رصد كرده تا به محض شروع عملیات آنها به دام بیندازد.
-
06
مرداد 1399
مادر و خالۀ رامین در فكر فراهم كردن مقدمات ازدواج او هستند تا به این بهانه وی در ایران ماندگار شود. ولی رامین نه تنها قصد ماندن در ایران را ندارد، بلكه هدفش این است كه با اجرای این عملیات تروریستی، ضمن جلب حمایت اعتماد منافقین، به نوعی از حمایت مالی آنها نیز در كشور آلمان برخوردار شود. راحله لپ تاپی را به رامین می دهد و از او می خواهد تا آن لپ تاپ را با لپ تاپ نادر عوض كند، زیرا این كار شروع عملیات اصلی آنهاست. هرچند این كار سخت است و ممكن است همه چیز لو برود، ولی رامین كارش را به نحو احسنت انجام می دهد. حالا همه چیز برای مرحلۀ بعدی عملیات تروریستی در نیروگاه مهیا شده است.
-
05
مرداد 1399
مادر و خالۀ رامین به این نیت كه او در ایران ماندگار می شود و دیگر به آلمان برنمی گردد، قصد دارند برایش همسری انتخاب كنند. غافل از اینكه رامین هیچ تصمیمی مبنی بر ماندن در ایران ندارد. از طرفی، برادر رامین، یعنی نادر كه به عنوان مهندس تأسیسات هسته ای مشغول به كار است، وقتی لپ تاپ به سرقت رفته اش را از محسنی، مسئول حراست نیروگاه می گیرد، خوشحال می شود. این در حالی است كه مهراد همایون، سر دستۀ منافقین در ایران، همراه افرادش در حال تدارك یك عملیات تروریستی هستند كه به نوعی به لپ تاپ رامین و نیروگاه هسته ای مربوط می شود.
-
04
مرداد 1399
رامین كه سال هاست در آلمان زندگی می كنه، به یك باره به ایران و نزد خانواده اش برمی گردد. مادر و برادرش، نادر از این حضور ناگهانی خوشحال هستند. در این بین، نادر كه به عنوان مهندس در تأسیسات هسته ای مشغول به كار است، به رامین می گوید همسر و فرزندش در یك تصادف ساختگی توسط تروریست ها كشته شدند. ظاهرا رامین از این حادثه ناراحت می شود. ولی او به صورت پنهانی با خانمی به اسم راحله ملاقات می كند. طی صحبت هایی كه آنها با هم دارند، معلوم می شود رامین برای شركت در یك عملیات تروریستی به ایران آمده، عملیاتی كه قرار است منافقین آن را انجام دهند.