نمایش جاودانگان- قسمت 3(تكرار)
كارآگاهی از طرف اداره عدلیه مامور میشود به پروندهای در یكی از قصبه های نه چندان دور از مركز رسیدگی كند. پرونده مربوط است به یك خانِ فئودال، كه با تصرف اراضی مردم بومی، آنها را عاصی كرده. خان به همراه خانواده و اعوان و انصارش در قصری پرجلال و جبروت در همان قصبه سكونت دارد. كارآگاه، نیمه شب و در سرمای مرگ بار وارد روستا میشود. مردی میان سال و مرموز از او استقبال میكند. مرد خودش را پیشخدمت شاهزاده معرفی میكند و ادعا دارد مدتی دستهجمعی منتظر كارآگاه بودهاند. پس از ساعتی، شاهزاده كارآگاه را به حضور میپذیرد. او اصرار میكند كارآگاه با توجه به برودت هوا و ناممكن بودن اسكان در منزل بومیها، در مدتی كه پیگیری این پرونده را به عهده دارد، در قصر او ساكن شود. تاكید هم میورزد كه این میزبانی نقشی در مطالبات او برای صدور حكم پرونده نخواهد داشت. كارآگاه از سر ناچاری، و با اكراه، میپذیرد. شب اول به گفتوگوهایی كلی میگذرد كه چیزی عاید كارآگاه نمیكند...