پخش زنده و آرشیو رادیو
پنجشنبه 10 مهر 1399
10:30

نمایش در مسیر سفر- قسمت 13

بهزاد كه عكاس است پس از سالها چند عكس قدیمی مربوط به یكی از روزهای خونین خرمشهر را در اینترنت قرار داد. شخصی به بهزاد پیغام داد زن حاضر در عكس را پس از آن تاریخ زنده دیده و شهید نشده بوده است. بهزاد آشفته از این خبر دوستش طاهر را در جریان گذاشت. طاهر و همسرش تصمیم گرفتند پس از سالها به پسرشان حامد بگویند خانواده‌ی واقعی او نیستند و زن درون عكس كه گمان می‌كردند در انفجار شهید شده مادربزرگ او بوده است. حامد پس از شنیدن این ماجرا از بهزاد خواست تا برای یافتن مادربزرگش راهی جنوب شوند.آنها راهی شده اما در میانه‌ی راه دچار تصادفی جزئی گشتند. طاهر و گیتی كه بدون اطلاع حامد راهی جنوب شده بودند با بروز این تصادف خود را به بهداری محل بستری حامد رساندند. به دلیل صدمه ماشین بهزاد، حامد ناچار شد بپذیرد سفر را با یكدیگر ادامه بدهند. آنها به خرمشهر رسیدند و در هتلی مستقر شدند. علا رسپشن هتل وقتی متوجه شد آنها به دنبال فردی به نام بی‌بی هاجر هستند آشنایی را در هلال احمر به آنها معرفی كرد. علا داستان جستجوی آنها را برای دوستش شریف(پسر خانواده‌ی شكوری كه در خرمشهر به خنثی كردن مین مشغول است) بازگو كرد. شریف متوجه شباهت اسمی بی‌بی هاجر با پیرزنی كه سالهاست با آنها زندگی می‌كند شد. او به سراغ حامد رفت تا جزئیات این داستان را بشنود و متوجه شد شخصی كه آنها به دنبالش هستند بسیار به بی‌بی هاجر كه با آنها زندگی می‌كند شباهت دارد و تصمیم گرفت خواهرش شیما را از این ماجرا مطلع كند.
تهیه كننده: اشرف السادات اشرف نژاد كارگردان: مجید حمزه هنرمندان: مینا شجاع، حمید یزدانی نویسنده: هانیه نجفی، یاسمن شكرگزار

22:0

نمایش در مسیر سفر- قسمت 13(تكرار)

بهزاد كه عكاس است پس از سالها چند عكس قدیمی مربوط به یكی از روزهای خونین خرمشهر را در اینترنت قرار داد. شخصی به بهزاد پیغام داد زن حاضر در عكس را پس از آن تاریخ زنده دیده و شهید نشده بوده است. بهزاد آشفته از این خبر دوستش طاهر را در جریان گذاشت. طاهر و همسرش تصمیم گرفتند پس از سالها به پسرشان حامد بگویند خانواده‌ی واقعی او نیستند و زن درون عكس كه گمان می‌كردند در انفجار شهید شده مادربزرگ او بوده است. حامد پس از شنیدن این ماجرا از بهزاد خواست تا برای یافتن مادربزرگش راهی جنوب شوند.آنها راهی شده اما در میانه‌ی راه دچار تصادفی جزئی گشتند. طاهر و گیتی كه بدون اطلاع حامد راهی جنوب شده بودند با بروز این تصادف خود را به بهداری محل بستری حامد رساندند. به دلیل صدمه ماشین بهزاد، حامد ناچار شد بپذیرد سفر را با یكدیگر ادامه بدهند. آنها به خرمشهر رسیدند و در هتلی مستقر شدند. علا رسپشن هتل وقتی متوجه شد آنها به دنبال فردی به نام بی‌بی هاجر هستند آشنایی را در هلال احمر به آنها معرفی كرد. علا داستان جستجوی آنها را برای دوستش شریف(پسر خانواده‌ی شكوری كه در خرمشهر به خنثی كردن مین مشغول است) بازگو كرد. شریف متوجه شباهت اسمی بی‌بی هاجر با پیرزنی كه سالهاست با آنها زندگی می‌كند شد. او به سراغ حامد رفت تا جزئیات این داستان را بشنود و متوجه شد شخصی كه آنها به دنبالش هستند بسیار به بی‌بی هاجر كه با آنها زندگی می‌كند شباهت دارد و تصمیم گرفت خواهرش شیما را از این ماجرا مطلع كند.
تهیه كننده: اشرف السادات اشرف نژاد كارگردان: مجید حمزه هنرمندان: مینا شجاع، حمید یزدانی نویسنده: هانیه نجفی، یاسمن شكرگزار