كیان وبهرام وسانازبعدازتوضیح و معرفی ماجرای كتاب و نویسنده ی آن وارد سفینه ی نوسترومو می شوند.در آنجا افراد كتاب به خدمه ی سفینه تبدیل شده اند.در بدو ورودشان فلیكس آنهارااسیر میكندو نزدمامابزرگ كه فرمانده سفینه است می برد. كیان و همراهانش به او و دكتر ویكتور فرنكنشتاین كه كاپیتان سفینه است هشدار می دهند كه سفینه از سوی هیولای فرنكنشتاین در خطر است. به خاطر اتفاقاتی كه در سفینه می افتد و ورود غیر معمول خانواده كیان فلیكس و آگاتا و مری به آنها مشكوك می شوند و آنها را اسیر می كنند .در پایان معلوم می شود هیولا دست پرورده ی ویكتور بوده كه رها شده و اتفاقات به خاطر حضور هیولا كه قابلیت نامرئی شدن دارد و با مامابزرگ ارتباط گرفته می باشد و مامابزرگ به همه نشان میدهد هیولا موجود خوبیست و ....
از ساعت به مدت
یك خواهر و برادر ساكن خانه جدیدی می شوند و در انبار خانه با كتابخانه بزرگی مواجه می شوند كه با كتابخانه های معمولی فرق دارد و هر كتاب را باز می كنند وارد قصه می شوند ولی قبل از آنها شخصی به نام روزبه وارد این قصه ها شده و آنها را تغییرداده
-
01
آذر 1403
-
17
آبان 1403
كیان وبهرام وسانازبعدازتوضیحات درمورد كتاب و معرفی نویسنده وارد جزیره میشوندو در ابتدا بادرخت گلابی ساكن جزیره آشنا می شوندكه درواقع گوشت خواراست، بعدازفرار ازدست اوبارابینسون و جمعه برخورد میكنند، از سوی دیگر آقای یك كه از سیاره ای دیگر به همراه همسر و نوه اش واردجزیره شده اند اسیر درخت گلابی میشوند، آنها نیز خودرانجات می دهند و درخت گلابی رااز گوشت خواری منع می كنند، بهرام و جمعه برای نجات خانواده ی آقای یك وارد جنگل خطرناك می شوند و .... رابینسون قصد دارد در جزیره اعلام پادشاهی كند و آنجا را یك كشور مستقل اعلام كند اما آتشفشان جزیره فعال می شود و ...
-
10
آبان 1403
كیان وبهرام وسانازواردداستان جزیره گنج میشوندوبعدازمعرفی كتاب و نویسنده ی آن بن گان پیرآنها را اسیركرده و نزدكاپیتان فلینت كه زن است میبرد.جیمی كه مردی جوان است همراه جان سیلور وطوطی كه جاسوس فلینت است و البته دكتر برای یافتن گنج كاپیتان فلینت مخفیانه وارد جزیره شده اند.كاپیتان فلینت بعدازملاقات باخانواده كیان آنهارااستخدام می كندتا مامور مراقبت از بن گان باشندچراكه او دچار فراموشی شده و نمی داند گنج كاپیتان را كجا مخفی كرده .بن میان جنگل دارو دسته ی جیمی راملاقات میكند. به واسطه ی بهرام همه متوجه می شوند محل گنج كجاست پس همه به غار دریایی كه گنج در آن مخفی است می روندو در پایان صندوق گنج را می یابند كه رسیدی درون آن است و متوجه می شوند كه بن گان تمام گنج را به یك خیریه بخشیده است..
-
04
آبان 1403
-
04
آبان 1403
-
03
آبان 1403
-
26
مهر 1403
-
19
مهر 1403
-
05
مهر 1403
-
29
شهریور 1403
-
22
شهریور 1403
بهرام و آشنا شدنشان درمورد ماجرای اسپارتاكوس و كتاب و نویسنده آن وارد فیلمنامه و مجله فیلم میشوندو علاوه بر ماجرای اصلی داستان بخشی از فیلم اسپارتاكوس را نیز از سر می گذرانند و ...
-
15
شهریور 1403
كیان و بهرام و ساناز به عنوان آشپز در روز تولد هجده سالگی رزاموند ( زیبای خفته ) وارد داستان می شوند. پرنس فیلیپ به جای زیبای خفته دستش را به سوزن چرخ نخریسی می زند و طلسم می شود .كیان و بهرام و ساناز به یاری اهالی قصه می شتابند تا فیلیپ و رزاموند را نجات دهند ...
-
25
مرداد 1403
-
18
مرداد 1403
-
16
مرداد 1403
-
11
مرداد 1403
-
04
مرداد 1403
یك خواهر و برادر ساكن خانه جدیدی می شوند و در انبار خانه با كتابخانه بزرگی مواجه می شوند كه با كتابخانه های معمولی فرق دارد و هر كتاب را باز می كنند وارد قصه می شوند ولی قبل از آنها شخصی به نام روزبه وارد این قصه ها شده و آنها را تغییرداده
-
02
مرداد 1403
-
14
تیر 1403
-
31
خرداد 1403
از 150 شوالیه میزگرد فقط تعداد اندكی باقی مانده اند كه بسیار پیرو فرتوت هستند.كیان و الناز و بهرام با ورود به این داستان متوجه می شوند كه شوالیه های باقی مانده و شاه آرتور پیر عهد روزگار جوانی خود را فراموش كرده اند و مشغول فریب دادن مردم هستند ...