نمایش تارا- قسمت 5
تارا پیامی از توماس، پسر انگلیسی دریافت كرد مبنی بر اینكه مادربزرگش كارولین دختری از پدربزرگ تارا یعنی داریوش كبیری دارد. همین داستان باعث تماس های بسیار بین آن دو و علاقمندی توماس به تارا شد. كارولین كه در آسایشگاه روانی بستری است چیزی به یاد نمی آورد. توماس اصرار دارد به خاطر شرایط بیماری مادرش و وخامت حال او هرچه زودتر تست دی ان ای انجام شود. داریوش كه باور ندارد از كارولین صاحب فرزندی باشد مخالفت كرد؛ اما در نهایت با اصرار تارا پذیرفت. اما سوی دیگر داستان در خاطرا ت هم شنیدیم كارولین با ابراز علاقه، خودش را به داریوش كه مدیر نشریه شده نزدیك میكند و خط مشی میدهد. از سویی دیگر مهرداد دوست قدیمی داریوش مقابل اندیشه های كارولین كه میخواهد با مقالاتش ما بین دكترمصدق، فاطمی و آیت اله كاشانی اختلاف نظر نشان دهد، می ایستد سعی میكند مانع مقاله های او شود. اما داریوش كه كاملا توسط كارولین اغوا شده نمی پذیرد و مهرداد مجبورمیشود از ادامه همكاری با نشریه خودداری كند. ناآرامی ها آغاز شده و دكتر مصدق از سوی دربار تحت فشار است...