نمایش آتش فشان دو سه روز قبل- قسمت 5
فردای آن روز از رفتن به اداره پلیس سر بازمی زند. آخرین بختش را امتحان میكند و نزد سردبیر روزنامه شهر میرود. سردبیر را فردی اهل لفت ولیس و ناهمراه می یابد. ناامید بیرون می زند. در بازگشت به هتل، با عتاب پروفسور روبه رو میشود كه او را به تندروی متهم میكند. دانشمند توضیح میدهد كه هیچ فرصتی باقی نیست و این دفع وقت همه را به كام مرگ میكشاند. دوباره از دایره تحقیقات با دانشمند تماس میگیرند. در روز چهارم دانشمند را در اداره پلیس بازجویی و تحقیر میكنند. كتكخورده و داغان رهایش میكنند در خیابان. باز گفتوگو با پروفسور و ناامیدی. دانشمند گویی ناباور منتظر مانده بود از این تلاش ها طرفی ببندد. با بهت دانشمند همراهیم تا...