نمایش ققنوس در موج- قسمت 3
یكتا پرستار است اوبهمراه همسر پزشك خود ، سعید ، در درمانگاه یك روستا مشغول به خدمت هستند.در روز آخرسال سعید برای خرید به گومیشان می رود.در آنجا باخبر می شود كه سیلاب به سمت گومیشان درحال جاری شدن است.سعید به همراه دوست خود ، آرش برای كمك درگومیشان می مانند.یكتا بهمراه مهتاب همسر آرش كه در روستا دوست وهمیسایه آنها هستنددر كنار سفره سال جدید رابدون حضورسعید وآرش آغازمی كنند.آنها به واسطه پدر یكتا كه خادم حرم امام رضااست، وقت ساعت روبه گنبد حضرتدعا می كنند. مهتاب ازصحبتهای یكتا متوجه می شود كه اوباردار است ومی خواسته این خبر رادر وقت ساعت بعنوان هدیه ، به سعید بگوید