نمایش یك، دو، سه ..... شروع- قسمت 10
بالاخره سعید متوجه شد كه نادر چه نقشه ای كشیده و موضوع رو به سیما گفت و از خواهرش خواست تا مانع نادر نشه تا بلكه برای یك بار هم كه شده درس خوبی بگیره. ماهیار وقتی برای پدربزرگش غذا برد فهمید كه وی تصمیم گرفته تا برای ممانعت از آمدن خانواده نقوی با همسرش به مشهد برود. ماهیار با زرنگی و ترفندهای خاص خودش سعی كرد تا پدربزرگش را منصرف كند و در نهایت موضوع را به مادربزرگش گفت...