نمایش زنهار از قرین بد- قسمت 4(تكرار)
مصلح الدین ابو محمد، سعدی شیرازی، در شهر طرابس به عنوان برده به كار گل لگد كردن مشغوله كه ابن وهاب اون رو خریداری كرده و در حلب به عنوان داماد خودش زندگی خوبی رو در اختیارش قرار میده. ولی رباب، دختر ابن وهاب با مصلح الدین سر ناسازگاری داره، چنان چه مصلح الدین از این كه داماد چنین خانواده ای شده سخت پشیمان و اندوهناكه. رباب كه تحت تأثیر حرف های دوست دوران كودكیش، حمیراست، زندگی رو بر مصلح الدین سخت می گیره. پدرش ابن وهاب اون رو به شدت تنبیه می كنه بلكه از این كارها دست بكشه. رباب به خونه دوستش، حمیرا پناه می بره. ظاهراً حمیرا وضعیت رباب رو درك می كنه. اما در نهان با اون و خانواده اش سر دشمنی داره، چرا كه ابن وهاب، پدر حمیرا، یعنی ابوحامد رو به خاطر چند كیسۀ زر به زندان انداخته....