نمایش امین كاروان- قسمت 7(تكرار)
رسول خدا(ص) ایام جوانی خودش رو سپری می كنه و به محمد امین معروف هست. دو مرد یهودی با نام های شعیب و اسحاق از قبیله بنی قریظه داخل شهر مكه می شندتا رفتار و گفتار حضرت رو زیر نظر بگیرند و مطمئن بشند اون حضرت، همان پیامبری است كه در تورات و انجیل نامش به عنوان آخرین پیامبر اومده. در همین رهگذر بنا به در خواست خدیجه و اصرار ابوطالب، پیامبر اسلام تصمیم می گیرند با در اختیار گرفتن كاروان سالاری كاروان تجاری خدیجه به سوی شام حركت كنند. دو مرد یهودی هم با پا در میانی ابوعبید داخل كاروان شده و همراه بقیه راهی می شند.اسحاق و شعیب در طول راه ضمن زیر نظر گرفتن رفتار و گفتار حضرت محمد(ص) پای صحبت های ابوزید می نشیند در باب گذشته اون حضرت اطلاعات خوبی به دست میارند. كاروان به شهر شام می رسه در این شهر پیامبر اسلام(ص) مواجهه بالای كه هنگام معامله كردن به لات و عزی قسم خورده، نه تنها از این كار ناراحت میشه، بلكه انزجار خودش رو هم از بت ها بیان می كنه. دیگه دو مرد یهودی مطمئن شدند پیامبر اسلام(ص) آخرین فرستاده خداوند است. و از این كه پیامبری از میان قوم آنها مبعوث نمیشه، سخت ناراحت هستند.