نمایش از روزگار رفته- قسمت 20
توران مدتی است نامه هایی از فرد ناشناس دریافت میكند. سپس او در امامزاده با آن شخص دیدار میكند. فرد ناشناس كسی نیست جز مانا یا مارال كه با روبنده ظاهر شده است. توران در آخرین لحظه موفق میشود روبنده را از صورت مانا بكشد و با دیدن چشمانش او را میشناسد. همچنین با حملات متفقین كشور دچار آشوب و بلوا میشود. توران كه به بن بست رسیده است و راه برگشتی ندارد در نامهای به مظفر به همه چیز اعتراف میكند. او پیش از ترك خانه بسیاری از اتفاقات را برای كبری تعریف میكند....