نمایش اندر حكایت بیژن- قسمت 5
بیژن دانشجوی ادبیات فارسی و علاقه مند به شعرای ایرانی، دایی محمود به بیژن زنگ میزنه و خبر می ده كه قراره برای بیژن به خواستگاری دختری برن كه عمه و شوهر عمه اش براش پیدا كردن. درست در شب خواستگاری، وقتی بیژن مستاصل و عصبانی بود، متوجه حضور فردوسی در اتاقش میشه. بیژن از شدت وحشت از حال میره، درحالی كه مادر و داییِ بیژن نمی تونن فردوسی رو ببینن یا صدای اونُو بشنون، سعدی و پروین اعتصامی هم به اتاق بیژن میان. وقتی بیژن با پروین اعتصامی صحبت می كنه، دایی و مادر بیژن فكر می كنن كه بیژن به پروین دختر بلقیس خانم كه همسایه شونه، علاقه منده. مدتی بعد هم جناب حافظ هم از راه میرسه و طولی نمی كشه كه عمه تهمینه و شوهرش آقا فرزاد شبونه به خونه اونها میان تا ببینن چرا بیژن به خواستگاری نرفته....