اولین اربعین
دو نفر از شیعیان به همراه یك مادر پیر وهمسایه علوی خود جویا میشوند كه جابر برای مرلسم اربعین امام حسین به كربلا می ایند انها هم قصد دارند با عطیه عوفی وجابر همراه شوند مقداری نان وخرما وكوزه های اب با خود میبرند تا از كاروان جابر پذیرایی كنند اما در میان راه ام حابس خوابی میبیند وبه رحمت خدا میرود گویی زیارتش مقبول گشته وانها نیز به سوی جابر وكربلا حركت میكنند واولین مراسم اربعین شهدا وامام حسین را انجام میدهند