این نمایشنامه، بر مبنای تاریخ ایران و شرح سرگذشت «بهرام چوبینه» و تلاش وی برای به دست آوردن سلطنت به نگارش درآمده است. بهرام كه همواره عاصی است و حكومت و سلطنت را بیدلیل حق خود میشمارد، قصد شورش علیه هرمز را دارد. اما هرمز به طرز مشكوكی میمیرد و تاج و تخت به فرزند خوشگذران وی یعنی «خسرو» میرسد. خسرو از در نیرنگ با بهرام درمیآید و پس از استفاده از وی در شكست دشمن، او را به كنار رانده و تحت نظر میگیرد. اما بهرام همچنان سودای سلطنت و حكومت دارد و در پی جمعآوری لشكر و تاختن بر پایتخت است. غافل از این كه اطرافیانش، جاسوسان شاه هستند و سرانجام به امر خسرو او را از پای درمیآورند.
چوبینه- قسمت ۶(تكرار)
از ساعت به مدت
چوبینه- قسمت ۶(تكرار)
-
۰۵
بهمن ۱۴۰۲
-
۰۴
بهمن ۱۴۰۲
این نمایشنامه، بر مبنای تاریخ ایران و شرح سرگذشت «بهرام چوبینه» و تلاش وی برای به دست آوردن سلطنت به نگارش درآمده است. بهرام كه همواره عاصی است و حكومت و سلطنت را بیدلیل حق خود میشمارد، قصد شورش علیه هرمز را دارد. اما هرمز به طرز مشكوكی میمیرد و تاج و تخت به فرزند خوشگذران وی یعنی «خسرو» میرسد. خسرو از در نیرنگ با بهرام درمیآید و پس از استفاده از وی در شكست دشمن، او را به كنار رانده و تحت نظر میگیرد. اما بهرام همچنان سودای سلطنت و حكومت دارد و در پی جمعآوری لشكر و تاختن بر پایتخت است. غافل از این كه اطرافیانش، جاسوسان شاه هستند و سرانجام به امر خسرو او را از پای درمیآورند.
-
۰۴
بهمن ۱۴۰۲
این نمایشنامه، بر مبنای تاریخ ایران و شرح سرگذشت «بهرام چوبینه» و تلاش وی برای به دست آوردن سلطنت به نگارش درآمده است. بهرام كه همواره عاصی است و حكومت و سلطنت را بیدلیل حق خود میشمارد، قصد شورش علیه هرمز را دارد. اما هرمز به طرز مشكوكی میمیرد و تاج و تخت به فرزند خوشگذران وی یعنی «خسرو» میرسد. خسرو از در نیرنگ با بهرام درمیآید و پس از استفاده از وی در شكست دشمن، او را به كنار رانده و تحت نظر میگیرد. اما بهرام همچنان سودای سلطنت و حكومت دارد و در پی جمعآوری لشكر و تاختن بر پایتخت است. غافل از این كه اطرافیانش، جاسوسان شاه هستند و سرانجام به امر خسرو او را از پای درمیآورند.
-
۰۳
بهمن ۱۴۰۲
این نمایشنامه، بر مبنای تاریخ ایران و شرح سرگذشت «بهرام چوبینه» و تلاش وی برای به دست آوردن سلطنت به نگارش درآمده است. بهرام كه همواره عاصی است و حكومت و سلطنت را بیدلیل حق خود میشمارد، قصد شورش علیه هرمز را دارد. اما هرمز به طرز مشكوكی میمیرد و تاج و تخت به فرزند خوشگذران وی یعنی «خسرو» میرسد. خسرو از در نیرنگ با بهرام درمیآید و پس از استفاده از وی در شكست دشمن، او را به كنار رانده و تحت نظر میگیرد. اما بهرام همچنان سودای سلطنت و حكومت دارد و در پی جمعآوری لشكر و تاختن بر پایتخت است. غافل از این كه اطرافیانش، جاسوسان شاه هستند و سرانجام به امر خسرو او را از پای درمیآورند.
-
۰۳
بهمن ۱۴۰۲
این نمایشنامه، بر مبنای تاریخ ایران و شرح سرگذشت «بهرام چوبینه» و تلاش وی برای به دست آوردن سلطنت به نگارش درآمده است. بهرام كه همواره عاصی است و حكومت و سلطنت را بیدلیل حق خود میشمارد، قصد شورش علیه هرمز را دارد. اما هرمز به طرز مشكوكی میمیرد و تاج و تخت به فرزند خوشگذران وی یعنی «خسرو» میرسد. خسرو از در نیرنگ با بهرام درمیآید و پس از استفاده از وی در شكست دشمن، او را به كنار رانده و تحت نظر میگیرد. اما بهرام همچنان سودای سلطنت و حكومت دارد و در پی جمعآوری لشكر و تاختن بر پایتخت است. غافل از این كه اطرافیانش، جاسوسان شاه هستند و سرانجام به امر خسرو او را از پای درمیآورند.
-
۰۲
بهمن ۱۴۰۲
این نمایشنامه، بر مبنای تاریخ ایران و شرح سرگذشت «بهرام چوبینه» و تلاش وی برای به دست آوردن سلطنت به نگارش درآمده است. بهرام كه همواره عاصی است و حكومت و سلطنت را بیدلیل حق خود میشمارد، قصد شورش علیه هرمز را دارد. اما هرمز به طرز مشكوكی میمیرد و تاج و تخت به فرزند خوشگذران وی یعنی «خسرو» میرسد. خسرو از در نیرنگ با بهرام درمیآید و پس از استفاده از وی در شكست دشمن، او را به كنار رانده و تحت نظر میگیرد. اما بهرام همچنان سودای سلطنت و حكومت دارد و در پی جمعآوری لشكر و تاختن بر پایتخت است. غافل از این كه اطرافیانش، جاسوسان شاه هستند و سرانجام به امر خسرو او را از پای درمیآورند.
-
۰۲
بهمن ۱۴۰۲
این نمایشنامه، بر مبنای تاریخ ایران و شرح سرگذشت «بهرام چوبینه» و تلاش وی برای به دست آوردن سلطنت به نگارش درآمده است. بهرام كه همواره عاصی است و حكومت و سلطنت را بیدلیل حق خود میشمارد، قصد شورش علیه هرمز را دارد. اما هرمز به طرز مشكوكی میمیرد و تاج و تخت به فرزند خوشگذران وی یعنی «خسرو» میرسد. خسرو از در نیرنگ با بهرام درمیآید و پس از استفاده از وی در شكست دشمن، او را به كنار رانده و تحت نظر میگیرد. اما بهرام همچنان سودای سلطنت و حكومت دارد و در پی جمعآوری لشكر و تاختن بر پایتخت است. غافل از این كه اطرافیانش، جاسوسان شاه هستند و سرانجام به امر خسرو او را از پای درمیآورند.
-
۰۱
بهمن ۱۴۰۲
این نمایشنامه، بر مبنای تاریخ ایران و شرح سرگذشت «بهرام چوبینه» و تلاش وی برای به دست آوردن سلطنت به نگارش درآمده است. بهرام كه همواره عاصی است و حكومت و سلطنت را بیدلیل حق خود میشمارد، قصد شورش علیه هرمز را دارد. اما هرمز به طرز مشكوكی میمیرد و تاج و تخت به فرزند خوشگذران وی یعنی «خسرو» میرسد. خسرو از در نیرنگ با بهرام درمیآید و پس از استفاده از وی در شكست دشمن، او را به كنار رانده و تحت نظر میگیرد. اما بهرام همچنان سودای سلطنت و حكومت دارد و در پی جمعآوری لشكر و تاختن بر پایتخت است. غافل از این كه اطرافیانش، جاسوسان شاه هستند و سرانجام به امر خسرو او را از پای درمیآورند.
-
۰۱
بهمن ۱۴۰۲
این نمایشنامه، بر مبنای تاریخ ایران و شرح سرگذشت «بهرام چوبینه» و تلاش وی برای به دست آوردن سلطنت به نگارش درآمده است. بهرام كه همواره عاصی است و حكومت و سلطنت را بیدلیل حق خود میشمارد، قصد شورش علیه هرمز را دارد. اما هرمز به طرز مشكوكی میمیرد و تاج و تخت به فرزند خوشگذران وی یعنی «خسرو» میرسد. خسرو از در نیرنگ با بهرام درمیآید و پس از استفاده از وی در شكست دشمن، او را به كنار رانده و تحت نظر میگیرد. اما بهرام همچنان سودای سلطنت و حكومت دارد و در پی جمعآوری لشكر و تاختن بر پایتخت است. غافل از این كه اطرافیانش، جاسوسان شاه هستند و سرانجام به امر خسرو او را از پای درمیآورند.
-
۳۰
دی ۱۴۰۲
این نمایشنامه، بر مبنای تاریخ ایران و شرح سرگذشت «بهرام چوبینه» و تلاش وی برای به دست آوردن سلطنت به نگارش درآمده است. بهرام كه همواره عاصی است و حكومت و سلطنت را بیدلیل حق خود میشمارد، قصد شورش علیه هرمز را دارد. اما هرمز به طرز مشكوكی میمیرد و تاج و تخت به فرزند خوشگذران وی یعنی «خسرو» میرسد. خسرو از در نیرنگ با بهرام درمیآید و پس از استفاده از وی در شكست دشمن، او را به كنار رانده و تحت نظر میگیرد. اما بهرام همچنان سودای سلطنت و حكومت دارد و در پی جمعآوری لشكر و تاختن بر پایتخت است. غافل از این كه اطرافیانش، جاسوسان شاه هستند و سرانجام به امر خسرو او را از پای درمیآورند.
-
۳۰
دی ۱۴۰۲
این نمایشنامه، بر مبنای تاریخ ایران و شرح سرگذشت «بهرام چوبینه» و تلاش وی برای به دست آوردن سلطنت به نگارش درآمده است. بهرام كه همواره عاصی است و حكومت و سلطنت را بیدلیل حق خود میشمارد، قصد شورش علیه هرمز را دارد. اما هرمز به طرز مشكوكی میمیرد و تاج و تخت به فرزند خوشگذران وی یعنی «خسرو» میرسد. خسرو از در نیرنگ با بهرام درمیآید و پس از استفاده از وی در شكست دشمن، او را به كنار رانده و تحت نظر میگیرد. اما بهرام همچنان سودای سلطنت و حكومت دارد و در پی جمعآوری لشكر و تاختن بر پایتخت است. غافل از این كه اطرافیانش، جاسوسان شاه هستند و سرانجام به امر خسرو او را از پای درمیآورند.


