نمایش افسانه پاییز
پی بردن به راز دختر جوان/ روزبه معصومی یكی از سرمایه داران بزرگ تهران است. او راننده ای دارد به نام احمد شكوهی. احمد در خانه ی او زندگی میكند و تمام وقت در خدمت روزبه است. روزبه توجه چندانی به احمد و خانواده اش ندارد، اما مارال احمد؛ در رؤیای خود پنهانی دل در گرو عشق كیان، پسر كوچكتر خانوادهٔ معصومی دارد. مارال دست رد به سینه ی تمام خواستگارانش میزند. احمد برای فهمیدن این موضوع شروع به تجسس در امور مارال میكند تااینكه به این راز پی میبرد.