عرفان بعد از اداره، با ماشین بصورت تاكسی گردشی تا دیر وقت كار می كنه و تقریبا خونه نمیاد و مریم برای سلامتی همسرش و شرایطی كه بچه ها بخاطر بارداری ناخواسته اون پیش پای پدرشون گذاشتن نگرانه. تا اینكه یه شب عرفان از فرط خستگی تصادف می كنه و راهی بیمارستان میشه و.....
فرزند آخر
🕰️ از 12 تیر از ساعت 01:30 به مدت 30 دقیقه
نامدار پسر چهار ساله ی بد سرپرستیه كه ازطرف بهزیستی مدتی كنارخونواده ی امیری و فرزندانش زندگی می كرده و حالاكه شرایط زندگیش بهتر شده و پدربزرگش میخواد سرپرستی اون و مادرشو به عهده بگیره،عرفان نمیدونه چطور خبرترك نامدار رو به خانوادش بده...
📋سردبیر: 🎬كارگردان: رضا عمرانی 📑نویسنده: زهرا كولیوند 🎧تهیه كننده:ژاله محمدعلی 🕹️افكتور: نرگس موسی پور 🎤صدابردار: جعفر جودتی 🎭هنرمندان: شمسی صادقی محمد آقا محمدی بهادر ابراهیمی راضیه مومیوند شیما جانقربان شهریار حمزییان معصومه عزیز محمدی نگین خواجه نصیر طوسی حمید یزدانی مهرداد مهماندوست
-
16
تیر 1400
-
15
تیر 1400
عرفان و مریم باید تا یكماه دیگه جهیزیه مهتاب رو آماده كنند و براش جشن عروسی بگیرن. از طرفی هزینه دانشگاه امیرعلی رو هم باید تا پاییز كنار بذارن....
-
14
تیر 1400
بعد از شنیدن خبر بارداری مریم، امیر علی قهر كرده و به خونه مادربزرگش میره. از طرفی مهتاب هم به خونه نامزدش دایان رفته و نمیخواد با مادرش مریم حرف بزنه. عرفان سعی می كنه هر دوی اونا رو آروم كنه و متقاعدشون كنه حضور این بچه به زندگی و آینده اونا لطمه ای نمیزنه. اما امیر علی میگه دیگه تصمیم نداره برای قبولی در دانشگاه دولتی سخت درس بخونه و پدرش باید هزینه تحصیل و زندگی اون در دانشگاه غیر دولتی اونم تو جزیره كیش رو تقبل كنه. از طرفی مهتاب هم میخواد سریعتر با دایان عروسی كنه و تا قبل از آشكار شدن بارداری مادرش، سر زندگی خودش باشه و....
-
13
تیر 1400
بعد از رفتن نامدار، خانواده امیری حسابی بی تابی می كنند. طوریكه مریم حالش بد میشه و مجبور میشن اون رو به بیمارستان ببرن. تو بیمارستان مشخص میشه مریم باردار هست. با این خبر همه شوكه میشن. اما هضم این موضوع و اومدن فرزند سوم برای مهتاب و امیرعلی غیر ممكنه. مهتاب كه به تازگی با دایان نامزد كرده، معتقده مطرح كردن موضوع بارداری مادرش پیش خانواده دایان مایه آبروریزیه و از طرفی امیرعلی هم كه امسال میخواد كنكور بده، نمی تونه حضور یه بچه دیگه رو درك كنه. به خاطر همین هر دوی اونا بعد از شنیدن این خبر با ناراحتی بیمارستان رو ترك می كنند و....
-
12
تیر 1400
نامدار پسر چهار ساله بد سرپرستیه كه از طرف بهزیستی مدتی كنار خونواده امیری و فرزندانش زندگی می كرده و حالا كه شرایط زندگیش بهتر شده و پدربزرگش میخواد سرپرستی اون و مادرشو به عهده بگیره، باید این خانواده مهربون رو ترك كنه. عرفان پدر خانواده نمی دونه چطور این خبر رو به گوش اهل خونه كه سخت شیفته نامدار شیرین زبون شدن، اونم درست تو شب تولدش برسونه و....