جسد جواهر فروشی به نام علی زند تهرانی در حاشیه شهر پیدا شده. به شهادت همسایه ها علی و همسرش عطیه مدام با هم دعوا داشتند و پلیس در جستجوی علت مرگ متوجه جابجایی های عجیب پول بین حساب بانكی علی و بعضی مشتریهای طلا فروشی و همسرش میشه. یكی از این مشتریها ستاره ست. كه از بیماری روحی رنج میبره. سلیمه میره به خونه ستاره تا با او صحبت كنه ولی ستاره خونه نیست. سرایدار میگه كه ستاره سه ماهه به خارج از كشور رفته. سلیمه از پلیس گذرنامه پیگیر می شه ولی معلوم می شه كه ستاره از كشور خارج نشده. در نهایت معلوم میشه كه ستاره در یك بیمارستان روانی بستریه ولی در همون زمان از حساب او به حساب علی پول واریز می شده. پلیس با بررسی لپ تاپ جواهر فروشی و دست یافتن به فیلم های دوربین مدار بسته متوجه مطلبی می شه كه ایرج رو به اداره آگاهی احضار میكنن. ایرج اعتراف میكنه علی از او حق السكوت میگرفته و به همین دلیل علی رو كشته....
هویت واقعی
از 10 مهر از ساعت 01:00 به مدت 30 دقیقه
با پیدا شدن جسد جواهر فروشی پلیس تحقیقاتش را آغاز می كند و بعد از واكاوی فیلم های دوربین مدار بسته ی مغازه وی و همچنین بررسی حساب های او متوجه می شود كه ایرج غلامی به مقتول حف السكوت میداده اما با پیگیری بیشتر مشخص می شود كه...
سردبیر: شهلا دباغی كارگردان: بهرام سروری نژاد تهیه كننده: فرشاد آذرنیا افكتور :نازنین حسن پور نویسنده: فاطمه حسن وند صدابردار: فرزاد شریفی بازیگران: مینو جبارزاده حمید یزدانی محمدرضا قلمبر احمد لشینی نگین خواجه نصیر مهدی نمینی مقدم مجتبی طباطبایی ماندانا محسنی ایوب آقاخانی امیر زنده دلان
-
14
مهر 1400
-
13
مهر 1400
جسد جواهر فروشی به نام علی زند تهرانی در حاشیه شهر پیدا شده. پلیس در جستجوی علت مرگ متوجه جابجایی های عجیب پولی بین حساب بانكی علی بعضی مشتریهای طلا فروشی و همسرش میشه. از كسانی كه چند واریز درشت به كارت علی داشتن زن و شوهری هستن به نام ایرج و ستاره. سروان عارف اعتمادی به سراغ ایرج میره. جوابهای سربالای ایرج و رفتار مشكوكش پلیس رو وامیدارد تا درباره اونها بیشتر تحقیق كنه.
-
12
مهر 1400
جسد جواهر فروشی به نام علی زند تهرانی در حاشیه شهر پیدا شده. سرگرد جواد احمدی و همسرش سروان سلیمه رحمانی پس از كشف هویت جسد به منزل او میرن تا ضمن اطلاع مرگ مشكوك علی از همسر او بخوان برای تشخیص هویت مراجعه كنه. به شهادت همسایه ها علی و عطیه مدام با هم دعوا داشتن. با پیدا شدن ماشین احتمال خودكشی علی كم كم جای خودش رو به احتمال قتل میده.
-
11
مهر 1400
عطیه نگران نیومدن شوهرش علی به خونه است. ناگهان برادرش شهروز با كلید در رو باز میكنه و وارد خونه می شه. هر دو از دیدن هم تعجب میكنن. شهروز انتظار داشته خانواده خواهرش به سفر رفته باشن. عطیه از ورود برادرش با كلید به خونه غافلگیر میشه. روز بعد معتادی ولگرد به نام عزیز با انگشتر و ساعتی نفیس دستگیر می شه و اعلام میكنه؛ ساعت و انگشتر از ماشینی گرون قیمت به بیرون پرت شده و او برداشته. عزیز شماره ماشین رو به خاطر داره. سروان عارف اعتمادی شماره رو از عزیز می گیره تا پیگیری كنه. در نزدیكی جایی كه عزیز گفته با جسد مردی حدودا 40 ساله بدون هیچ مدرك شناسایی روبرو می شن. همزمان هویت صاحب پلاك ماشین و جسد شناسایی می شه. هر دو یك نفرند. علی زند تهرانی صاحب یك جواهر فروشی كه همسرش گمشدنش رو اعلام كرده با تزریق مقدار زیاد مواد مخدر مرده. پرونده ای در اداره آگاهی تشكیل میشه و....
-
10
مهر 1400
با پیدا شدن جسد جواهر فروشی پلیس تحقیقاتش را آغاز می كند و بعد از واكاوی فیلم های دوربین مدار بسته مغازه وی و همچنین بررسی حساب های او متوجه می شود كه ایرج غلامی به مقتول حق السكوت میداده اما با پیگیری بیشتر مشخص می شود كه حق السكوت بگیر فرد دیگری است و.....