با پیروزی در عملیات بیت المقدس، احمد متوسلیان، ابراهیم همت و فرمانده قجه ای، یك قدم به آزادسازی خرمشهر نزدیكتر می‌شوند. خبر میرسد دشمن به گردان سلمان در شمال خرمشهر حمله كرده، قجه ای همراه با مسعود به كمك نیروهای سلمان می رود. او تمام تلاشش را برای ساخت خاكریز برای مقاومت بیشتر گردان می كند. علی رغم اصرار همت برای برگشتن به عقب، قجه ای در خط مقدم می ماند و همانجا به شهادت می رسد....

حاج احمد در میدان نبرد و در محاصره نیروهای عراقی است، از سرهنگ شاهین درخواست كمك فوری دارد، شاهین از حاج احمد می خواهد دوام بیاورند اما اوضاع نیروهای متوسلیان وخیمتر از این حرفهاست. با این حال از عملیات بیت المقدس هم سربلند بیرون می آیند. از تلویزیون و رادیو برای مصاحبه با حاج احمد آمده اند، اما او تا آزاد نشدن خرمشهر آرام و قرار ندارد و حرف خاصی نمی زند....

فرمانده وزوایی كه از ناحیه فك دچار جراحت و مصدومیت شده، دوباره به جبهه باز میگردد. در حین به عقب آوردن جنازه شهدا، با اصابت تركشی به شهادت می رسد. فرماندهان ارشد یكی پس از دیگری به شهادت میرسند و حاج احمد متوسلیان و ابراهیم همت تنهاتر می شوند. فرمانده قجه‌ای و محمد كارگر خودشان را به اسیران ایرانی گردان مقداد می رسانند و آنان را آزاد می كنند، اما محمد كارگر با تركش خمپاره دشمن موجی و بعد از آن به شهادت می رسد....

عملیات فتح المبین با موفقیت به پایان میرسد. برقازه آزاد شده و حالا باید قدم دیگری برای آزاد سازی خرمشهر كه هدف اصلی حاج احمد و همرزمانش است، برداشته شود. شهبازی و مسعود برای شناسایی شبانه به دل كارون می زنند تا مقدمات عملیات بیت المقدس را آماده سازند. مسعود در حین شناسایی زخمی و در بیمارستان بستری می شود. بیت المقدس با موفقیت به پایان میرسد، اما در عملیات بعدی، مسعود كه به عنوان بیسیم چی همراه شهبازی است، شهید می شود.

یكی از فرماندهان گردان، مصیب میرسجادی، برای شناسایی سوار بر موتور به گشت زنی میرود كه توسط نیروهای عراقی اسیر می‌شود. بعثی ها در منطقه برقازه تانكهای خود را با همه مهمات و ادوات جنگی رها كرده و به عقب باز میگردند و با موشك وارد میدان می شوند. اما در كمال ناباوری موشكهای عراقی عمل نمی كند و ایرانی ها می توانند برقازه را آزاد كنند. حاج احمد متوسلیان و فرمانده وزوایی در بازدید از برقازه، متوجه حضورصدام در خط مقدم و قتل عام نیروهای شیعه عراقی به دست او می شوند...

بعد از گرفتن شهر طویله عراق و آزادسازی مریوان، حاج احمد و نیروهایش به جبهه جنوب می‌آیند. در این سفر محمد ابراهیم همت و محمود شهبازی از فرماندهان ارشدی هستند كه همسفر احمد متوسلیان اند. به محض ورود به جنوب فرماندهان اعزامی در صدد تدارك و آماده سازی نیروها برای عملیات فتح المبین می شوند. گشت زنی ها و شناسایی مناطق عملیاتی آغاز می شود، اما در این بین تعدادی از نیروها به دست عراقی ها اسیر می شوند....

حاج احمد متوسلیان و همراهانش در مناطق غربی كشور حضور دارند. عباس رنجبران برای شناسایی منطقه به گشت زنی میرود، اما به خاطر بدی آب و هوا گم می شود. حاج احمد و بقیه بسیار نگران هستند كه به دست عراقیها اسیر شده باشد، اما در كمال ناباوری رنجبران، صحیح و سالم باز میگردد. جنگ در جبهه های جنوب شدت گرفته و حاج احمد و بقیه باید خود را به آنجا برسانند.....

حاج احمد متوسلیان و همراهانش در مناطق غربی كشور بعد از گرفتن شهر طویله عراق و آزادسازی مریوان، به جبهه جنوب می‌روند. در این سفر محمدابراهیم همت و محمود شهبازی از فرماندهان ارشدی هستند كه همسفر احمد متوسلیانند. به محض ورود به جنوب فرماندهان اعزامی در صدد تدارك و آماده سازی نیروها برای عملیات فتح المبین می شوند. شروع عملیات فتح المبین، شدت درگیری‌ها بین نیروهای ایرانی و عراقی بیشتر می شود. پیروزی در عملیات فتح المبین و به اسارت گرفتن نیروهای بعثی، روحیه رزمندگان را بالا برده و.....