آرش و مریم تلاش دارند تا آینده خوبی برای پسر هشت ساله اشان آرسام بسازند و به همین دلیل مریم برای درس خواندن به آرسام سخت میگیرد و آرش هم با خوش بینی بیش از حد تمام اندوخته شان را به دست پیمان میدهد تا به خیال خود با او شریك شود. اما متاسفانه پیمان غیبش میزند. از سوی دیگر مریم كه نگران شب اداری های آرسام است به توصیه همكارش الهه زارعی، آرسام را نزد مشاور می برد....

آرش در پی شراكتش با پیمان اصرار به استعفا از شركت دارد و همكارش بهنام سعی میكند تا او را از این كار منصرف كند. از طرفی، آرش برای آنكه سرمایه اش را نزد آقای پیمان بیشتر كند از مریم می خواهد تا مبلغی از مادرش قرض بگیرد. در حالیكه شب ادراری های آرسام بیشتر شده و همین مسئله مریم را بسیار نگران كرده است...

آقای میری مدیرعامل شركت مریم از او خواسته كه گزارش بررسی اسناد دو سالانه قسمت مالی و فروش شركت را به او بدهد و اتفاقاتی در شركت در حال وقوع است كه كسی دلیل آن را نمی داند. از طرفی، آرسام پسرمریم و آرش دچار افت تحصیلی شده و همین امر باعث مشغولیت ذهنی مریم شده و می خواهد دلیلش را پیدا كند.....

آرش تصمیم دارد با آقای پیمان شریك بشود و در حال انجام كارهای اولیه هستند. از طرفی، به درخواست مریم كه در قسمت مالی شركت تنها كار میكرد همكار جدید خانم الهه زارعی استخدام شده است و مریم در حال آشنا كردن كارها به اوست اما در این حین مریم با تماس مادرش متوجه می شود كه پسرش آرسام گمشده و به خانه نیامده است....

مریم و آرش صاحب پسری به نام آرسام هستند كه به تازگی دچار تغییرات رفتاری و افت تحصیلی و شب ادراری های مكرر شده. درحالیكه مریم و آرش هر یك گرفتار مشكلات كاری خودشان هستند و آنچنان برای پیشرفت كاری و مالی تلاش می كنند كه گاهی برای پسرشان وقت ندارند در نهایت به پیشنهاد یكی از همكاران مریم، آرسام را به مشاوره می برند و در جلسات مشاوره مشخص می شود كه....