ناجی

مدیر شركت گرین دی با گروگان گرفتن پدربزرگ نواك باعث آمدن وی به محلی دور افتاده می شود و درست در جلوی چشمان نواك پدربزرگش را به قتل میرسانند و قصد دارند تا نواك را نیز بكشند اما در آخرین لحظه نیروهای ایرانی به كمك نواك می آیند....

نواك ایمیلی به سازمان بهداشت جهانی ارسال كرد و از آنها كمك خواست و در پاسخ ایمیلی دریافت كرد كه باید در ملاقاتی حضوری كلیه مدارك و مستنداتش را ارائه دهد تا آنها بتوانند بر علیه گرین دی اقدام كنند. اما پدربزرگ نواك دزدیده می شود و به جای فرستاده های سازمان بهداشت جهانی، مدیر گرین دی سر قرار حاضر می شود....

عسل با ادعای اینكه دكتر هوران در قتل پدر ژینا دست داشته باعث می شود تا عاطفه به دیدن هوران بره و او را متهم به خیانت در دوستی با علیرضا بكند. هوران در برابر حرفهای عاطفه فقط سكوت میكند و بعد از ملاقات با عاطفه به عسل كمك می كند تا در شركت گرین دی مشغول به كار شود....

عسل تلاش دارد تا بفهمد ژینا چه چیزهایی میداند اما ژینا به او روی خوش نشان نمی دهد به همین دلیل عسل به سراغ استاد راهنمای ژینا میرود تا شاید توسط او بتواند دوباره به ژینا نزدیك شود ولی چون موفق نمی شود، پیامی برای ژینا میفرستد مبنی بر اینكه هوران در قتل پدر زینا دست داشته است و

عسل برای فهمیدن اینكه در خانه ژینا چه میگذرد به آنجا میرود اما ژینا به او بی محلی میكند. برای عسل چاره ای نمی ماند جز آنكه از دكتر هوران بخواهد تا برای استخدام در گرین دی به او كمك كند اما این ملاقات هم بی نتیجه است. از سوی دیگر دكتر براون پرده از راز گرین دی برداشته و افشا كرده كه شركت مشغول ساختن سلاحی بیولوژیكی است كه مغز انسان رو از كار می اندازد و او را تبدیل به رباطی قابل كنترل برای هر جنایتی میكند نواك صحبتهای براون را نشر میدهد و......

با كشته شدن هلن، دكتر هوران همكار قدیمی پدر ژینا از او دعوت می كند تا برای مدتی با او و همسرش زندگی كند اما ژینا نمی پذیرد. از سوی دیگر مادر ژینا كه نگران شده، خود را به دخترش میرساند از طرفی دیگر پزشكی كه درباره دانشمند صدمه دیده گرین دی افشاگری كرده، از كار معلق شده.....

پدر ژینا پیش از مرگش دفترچه یاداشتی رو به پدربزرگ امیل داده اما پدربزرگ از ترس، دفترچه را در شومینه سوزانده اما قبل از آن چند عكس از صفحه های دفترچه گرفته است كه هنوز در دوربین است و هرگز چاپ نشده. زمانی كه ژینا و نواك مشغول چاپ عكس ها در خانه نواك هستند و در حالیكه هلن مشغول مكالمه تلفنی با مادر ژیناست به طرز مشكوكی از پله ها سقوط میكند....

ژینا برای همكاری با گرین دی دعوت شده یكی از دانشمندان آن شركت مورد حمله بیولوژیكی قرار می گیرد و نواك كه دختری جسور است، شروع به تحقیق در این مورد میكند، شركت مشكوك به ساخت صلاح بیولوژیك هست كه توسط حشرات انجام می شود. ژینا برای یافتن آنچه پدرش انجام داده به ایران برمیگرده و همراه با مادرش در وسایل باقی مانده از پدرش جستجو می كنند و بالاخره میكرو فیلمی رو كه پدر در ساعت مچی خودش پنهان كرده بود رو پیدا می كنن. میكرو فیلم حاوی اسرار مهمی است....

ژینا از طرف شركت گرین دی دعوت به كار شده در حالیكه نواك مشغول تحقیق درباره فعالیت های مشكوك آن شركت است. خانه نواك تفتیش شده و او به خانه مادر بزرگ هلن میاد تا برای مدتی در آنجا بماند. طبق آنچه دكتر هوران به ژینا گفته شركت گرین دی در بدو تاسیس روی مبارزه با آفات نباتی كار میكرده اما با آمدن سرمایه گذاران جدید، زیر پوشش مبارزه با آفات نباتی، شركت اهداف دیگه ای رو دنبال میكند. ژینا كه در مورد شخصیت پدرش و كاری كه گرین دی می كرده دچار تردید شده، به ایران سفر میكند

ژینا كه دانشجوی دكترا در اروپاست، از طرف شركت گرین دی دعوت به كار شده. مادر و پدربزرگ وی به شدت نگران ژینا هستند و او رو تشویق می كنند تا هر چه زودتر از تزش دفاع كرده و به ایران برگردد ولی عسل هم دانشگاهی ژینا او را تشویق میكند تا همكاری با گرین دی را بپذیرد. استاد راهنمای ژینا هم سر بسته به او می فهماند بهتر است پس از پایان تحصیلش به كشورش بازگردد. در این میان نواك به شدت كنجكاو است و تلاش می كند تا بفهمد برای دانشمند بیمار گرین دی چه اتفاقی افتاده.....

ژینا دانشجوی دكترا در اروپاست. او در خونه كاراویچ های لهستانی الاصل زندگی میكنه. مادربزرگ هلن در زمان جنگ جهانی دوم مورد محبت و حمایت خاندان پدری ژینا بوده و ژینا رو خیلی دوست داره. ژینا از طرف شركت گرین دی كه زمانی پدرش یكی از دانشمندان آن شركت بوده دعوت به كار می شه. عاطفه، مادر ژینا با پیوستن ژینا به گرین دی مخالفه. از سوی دیگر نواك، نوه مادربزرگ هلن و دوست صمیمی ژینا كه خبرنگاره، برای ژینا خبر میاره كه یكی از دانشمندان گرین دی دچار حادثه شده.....

سالها پیش پدر ژینا كه دانشمندی ایرانی بوده برای یافتن راهی جهت دفع آفات نباتی با شركت گرین دی همكاری داشته اما به طرز مشكوكی در تصاف كشته شده. حال ژینا برای همكاری با همان شركت دعوت شده و این امر باعث می شود تا مادرش تلاش كند او این همكاری را نپذیرد.