در راه باغ دلگشا
یكشنبه تا جمعه از ساعت 1:00 به مدت 30 دقیقه
نوشین دختر مهین در آستانهی ازدواج با محسن است. مهین به دلیل اینكه پدر و مادرش هنگام ازدواج او در مورد مهریه و باقی مسائل سخت نگرفته بودهاند و آنطور كه او میخواسته مراسم عروسیش برگزار نشده حال برای دخترش سختگیری میكند تا مراسم...
-
16
تیر 1401
-
15
تیر 1401
-
14
تیر 1401
-
13
تیر 1401
-
12
تیر 1401
-
11
تیر 1401
-
03
مرداد 1399
هادی اجارهدار برای پسرش محسن به خواستگاری نوشین رفت اما پس از مراسم به دلیل درخواستهای نابجای مهین در مورد مراسم و تجملات آن، دچار تردید گشت و با اصرار همسرش ثریا به این وصلت رضایت داد. مهین پس از موافقت آنها به تدارك دیدن ملزومات عروسی مشغول گشت و سعی كرد تا گرانترین خدمات را برای مراسم انتخاب كند. او برای انتخاب باغ برگزاری مراسم، مدام نوشین و محسن را به خارج از تهران فرستاد تا اینكه در یكی از این آمد و رفتها آنها تصادف كردند و هر دو به كما رفتند. در بیمارستان پس از ساعاتی محسن بهوش آمد و مهین كه اعتقاد داشت دخترش را امانت دست محسن سپرده، او و خانوادهاش را مسئول این اتفاق دانست. مادر محسن نیز كه از این ادعا ناراحت شده بود او را مقصر دانست كه با سختگیریها و توقعاتش باعث این اتفاق شده. مهین، با صحبتهای مهسا، دوست نوشین و پسرش نیما متوجه نقش خود در این اتفاق شد و به هادی اعلام كرد تمام مخارج عروسی را میبخشد تا دخترش دوباره به زندگی برگردد. هادی از تصمیم او استقبال كرد و در نهایت خبر رسید تغییری در وضعیت هوشیاری نوشین رخ داده است
-
02
مرداد 1399
پس از خواستگاری خانوادهی اجارهدار از نوشین دختر مهین، هادی اجارهدار به دلیل توقعهای بیجای مهین در مورد مخارج عروسی، نسبت به این وصلت تردید كرد اما با اصرار همسرش ثریا حاضر شد به این ازدواج رضایت دهد. مهین پس از رضایت آنها به تدارك دیدن ملزومات عروسی مشغول گشت و تلاش كرد تا گرانترین خدمات را برای مراسم انتخاب كند. او برای انتخاب باغ مراسم، مرتبا نوشین و محسن را به خارج از تهران میفرستاد تا اینكه در یكی از این سفرها آنها تصادف كردند. نوشین و محسن به كما رفتند. محسن پس از چند ساعت بهوش آمد و مهین او را مقصر این اتفاق دانست كه از دخترش آنطور كه باید مراقبت نكرده است. ثریا، مادر محسن نیز كه از مهین و توقعاتش شكایت داشت او را مسبب این اتفاق دانست. رفتهرفته مهین با صحبتهای پسرش و دوست نوشین متوجه اشتباه خود در این اتفاق گشت و از هادی خواست تا پس از بهبودی نوشین خرج عروسی او را به فردی نیازمند ببخشد
-
01
مرداد 1399
قبل شنیدید هادی اجارهدار برای پسرش محسن به خواستگاری نوشین رفت اما پس از مراسم به دلیل خواستههای نابجای مهین در مورد مراسم و تجملات آن دچار تردید گشت اما با اصرار همسرش ثریا به این وصلت رضایت داد. مهین پس از موافقت آنها به تدارك ملزومات عروسی مشغول گشت و سعی كرد تا گرانترین خدمات را برای مراسم انتخاب كند. او برای انتخاب باغ مراسم، نوشین و محسن را مدام به خارج از تهران میفرستاد تا اینكه در یكی از این آمد و رفتها آنها تصادف كردند و هر دو به كما رفتند. پس از ساعاتی محسن به هوش آمد و مهین كه اعتقاد داشت دخترش را امانت دست محسن سپرده او و خانوادهاش را مسئول این اتفاق دانست. مادر محسن نیز كه از این ادعا ناراحت شده بود او را تقصیركار دانست كه با سختگیریها و توقعاتش آنها را روانهی مرگ كرده و.........
-
31
تیر 1399
پس از خواستگاری خانوادهی اجارهدار از نوشین دختر مهین، هادی اجارهدار به دلیل توقعهای بیجای مهین در مورد مخارج عروسی نسبت به این وصلت تردید كرد اما با اصرار همسرش ثریا حاضر شد رضایت دهد. مهین پس از موافقت آنها به تدارك دیدن ملزومات عروسی مشغول گشت و تمام تلاشش بر این بود تا گرانترین خدمات را برای مراسم انتخاب كند. او برای انتخاب باغ مراسم، مدام نوشین و محسن را به خارج از تهران میفرستاد و این مسئله باعث عذاب آنها شده بود تا اینكه در یكی از این رفت و آمدها آنها تصادف كردند.
-
30
تیر 1399
خانوادهی اجارهدار برای پسرشان محسن به خواستگاری نوشین رفتند. هادی اجارهدار در راه بازگشت از مراسم، به دلیل توقعات مادر نوشین یعنی مهین در مورد مراسم و تجملاتی كه باید داشته باشد كمی در مورد این ازدواج مردد شد. در خانهی مهین نیز نوشین كه متوجه ناخرسندی هادی شده بود نگران جواب آنها گشت. عاقبت ثریا، همسر هادی او را راضی كرد تا این بار برخلاف منشاش كه مخالف این ولخرجیهاست توقعات مهین را برای رضایت پسرشان برآورده سازد.......
-
29
تیر 1399
خانوادهی اجارهدار برای پسرشان محسن به خواستگاری نوشین میروند اما در راه بازگشت اتفاقاتی می افتد