چشمان سیاه
از 31 تیر از ساعت 2 بامداد به مدت 30 دقیقه
داستان زن جوانی كه مجبور است برای رهایی از شر كابوسهای شبانه اولین قصه زندگی خود را به پایان برساند . او از حادثه ای ناخوشایند می گوید كه هنگام بازگشت از سفر شمال برای او و همسرش اتفاق می افتد....
-
09
مرداد 1402
-
08
مرداد 1402
-
07
مرداد 1402
-
06
مرداد 1402
-
05
مرداد 1402
-
04
مرداد 1402
-
03
مرداد 1402
-
02
مرداد 1402
-
01
مرداد 1402
-
31
تیر 1402
-
22
شهریور 1399
شاهین به خونه عمو عادل به شمال میرود. فرشته به همراه شهرزاد به شمال میرود اما شاهین از این فرصت استفاده كرده به تهران میرود تا از نهضت انتقام بگیرد.
-
21
شهریور 1399
نهضت وكالت نامه شاهین را باطل می كند. شهرزاد میخواهد به شاهین كمك كند اما او نمی پذیرد و خانه را ترك كرده به شمال میرود. فرشته سعی می كند به شهرزاد و شاهین كمك كند اما شاهین در شمال به فكر انتقام است.
-
20
شهریور 1399
شاهین قصد دارد در نبود اصغر و بدری كارگاه را خراب كند اما نهضت زودتر باخبر شده و مانع این كار میشود. شاهین فرشته را مسبب این ماجرا می داند و او را تهدید می كند. فرشته نزد شهرزاد میرود و از او تقاضای كمك می كند...
-
19
شهریور 1399
حضور فرشته در خانه و دلبستگی زن دایی اش نهضت به او شاهین را به وحشت می اندازد كه شاید ارث و میراث دایی اش به او نرسد.
-
18
شهریور 1399
ورود ناگهانی فرشته باعث نگرانی شهرزاد میشود و فكر می كند او آمده از آنها انتقام بگیرد. در همین حین شهرزاد متوجه میشود باردار است و همین موضوع باعث اختلاف بین زن و شوهر میشود و شهرزاد میخواهد فرزندش را نگه دارد.
-
17
شهریور 1399
شاهین هرچه سعی می كند نمی تواند همسرش را آرام كند. ورود دختری به اسم فرشته هر دوی آنها را آشفته می كند. در همین حین شهرزاد متوجه میشود باردار است.
-
16
شهریور 1399
شاهین تمام فكر و ذكرش نزد ارث و میراث دایی اش است و شهرزاد باخبر میشود دختری جوانی نزد زن دایی می آید و شهرزاد مدعی میشود كه این دختر همان دختری است كه در جاده دیده اند.
-
15
شهریور 1399
شاهین و شهرزاد با دختری روبرو میشوند كه از آنها كمك میخواهد اما آنها بی اعتنا رد میشوند تا چندی بعد عكس دختر را در روزنامه می بینند كه كشته شده. شهرزاد برای كار نزد زن دایی شاهین میرود و در خانه آنها با دختری به اسم فرشته آشنا میشود كه همان دختری است كه در روزنامه عكسش را زده بودند.