او كه از ماست

صحابی عظیم الشأن پیامبر، سلمان را از آن زمان كه در آرزوی یافتِ راه خدا شناسی و كسب معرفت الهی تا هنگامی كه در شمار گرامی‌ترین و ارجمند‌ترین صحابه‌ی آن حضرت جای گرفت شنیدید.اما این پارسای پارسی پس از وفات مولایش رسول الله نیز سال‌ها زنده ماند و در زمان خلیفه‌ی دوم، حكومت مدائن به او سپرده شد. حكومت او بر مدائن نمونه‌ای عالی از حكمرانیِ صحیح اسلامی و مطابقِ سیره‌ی نبی اكرم بود. در این داستان گوشه‌ای از آنچه در مدائن بر سلمان پارسی گذشت

صحابی عظیم الشأن پیامبر، سلمان پارسی، پس از اسلام آوردن با تكیه بر تقوا و اخلاص و نیز تعمق و تفكرِ حكیمانه در آموزه‌های اسلام و سخنان پیامبر خدا به درجه‌ای از ایمان و حكمت دست یافت كه درکِ مراتبِ علم و معرفتِ او برای بسیاری از مردم ممكن نبود. گروهی به او و عشق و ارادتش به رسول الله حسد می‌بردند و گروهی سعی داشتند با نزدیكی به این پارسای پارسی از او كسب معرفت نمایند.

صحابی عظیم الشأن پیامبر، سلمان پارسی، پس از سال‌ها جستجوی راه حق، سرانجام در مدینه رسول الله را دید و به دین اسلام روی آورد. دیر زمانی نگذشت كه سلمان با تقوا و خلوص خود رابطه‌ی قلبی عمیقی با پیامبر خدا بر قرار ساخت. رابطه‌ای كه بر برخی اشراف عرب كه هنوز خوی جاهلیت و نژادپرستی در آنان زنده بود خوش نمی‌آمد. آنان با گفتار و كردار خود، سعی در رنجاندن سلمان داشتند. اما این مرد حكیم با صبر و شكیبایی سختی‌ها را تاب می‌آورد و روز به روز نزد خدا و رسولش جایگاهی بالاتر یافت.

صحابی عظیم الشأن پیامبر، سلمان پارسی، پس از سال‌ها جستجوی راه حق، سرانجام در مدینه رسول الله را دید و به دین اسلام روی آورد. پیامبر نام او را از روزبه به سلمان تغییر داد و چاره‌ای اندیشید تا او را از قید بندگی ارباب یهودیش آزاد كند.

صحابی عظیم الشأن پیامبر، سلمان پارسی، پیش از مسلمان شدن نام روزبه برخود داشت. او پس از ترك ایران نزد كشیشان مسیحی رفت و سال‌ها نزد آنان كسب معرفت كرد. سرانجام یكی از كشیشان به او وعده‌ی ظهور پیامبر خاتم را داد. روزبه پارسی در آرزوی دیدار پیامبری كه حجت زمانه و فصل الختامِ معرفت الهی است از شام راهی یثرب و سرزمین حجاز شد. اما در راه، كاروانیان به او خیانت كردند و سلمان را به عنوان برده به یك یهودی فروختند.

زندگی سلمان فارسی- روزبه پارسی (ره) پیش از گرویدن به آیین اسلام نام روزبه بر خود داشت. وی فرزند یكی از پیشوایانِ بلند پایه‌ی زرتشتی، یا همان مغان بود و به گواه بیشتر گفته‌ها در روستای جی در كناره‌ اصفهانِ امروزین روزگار كودكی را گذرانید. پدرش بدخشانِ ماهیار بسیار گرامیش می‌داشت. به گونه‌ای كه از بیم هر گونه آسیب، پروانه‌ی بیرون رفتن از خانه را به وی نمی‌داد.