نمایش جوان
شنبه تا چهارشنبه از ساعت 20:15 به مدت 15 دقیقه
نمایش جوان
-
27
خرداد 1400
-
26
خرداد 1400
-
25
خرداد 1400
-
24
خرداد 1400
-
23
خرداد 1400
-
22
خرداد 1400
-
19
خرداد 1400
-
18
خرداد 1400
-
17
خرداد 1400
چند روز بعد از گرفتن سفارت امریكا، هنگامه آمد دفتر روزنامه و از من خواست كه بهش ستون بدم تا كارش رو شروع كنه. این شروع، برای منی كه سالها منتظرش بودم كه بیاد، خوب بود. اما نمی دونستم خودم وارد چه ماجرایی می شم. ماجرایی كه زندگی رو برای چندین سال درگیر كرد. هنوز هم درگیر شم. وقتی كابینهء دولت موقت بازرگان استعفا داد، شورای انقلاب به رهبری دكتر بهشتی قانون اساسی رو نهایی كرد و برای اون رفراندم گذاشت. ممكلت خیز سریعی برداشته بود تا زودتر به اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران نزدیك بشه و این یعنی شلوغ كاری و خبری كه هر روز من رو به هنگامه نزدیك تر می كرد.
-
16
خرداد 1400
اون بعد از سالها از لندن برگشته بود و من اون روز یك خبرنگار در جست و جوی خبر با همان شمایل ساده و باقی مونده از دوران قدیم درست در خیابان طالاقانی فعلی دیدمش. دیداری كه منجر به خیلی اتفاقها شد، اتفاقهایی كه هیچ وقت فراموشش نمی كنم.
-
15
خرداد 1400
صدای شهروز سیزدهم آبان 58 سفارت امریكا توسط دانشجویان پیرو خط امام گرفته شد. اون روز درست من بعد از چند سال، هنگامه رو دیدم كه با یك دوربین 8 میلیمتری داشت از حواشی و اتفاقات دم سفارت برای خودش یك مستند تهیه می كرد...
-
12
خرداد 1400
فرزانه دستش برای مهدیس رو می شود و از آن به بعد مهدیس در كارش پیشرفت زیادی میكند و زندگیشان به روال بر میگردد و همگی خوشحال می شوند.
-
11
خرداد 1400
فرزانه به دوستش مهدیس خیانت میكند. او طرح های روكش صندلی مهدیس را با كمك آرمان برادر مهدیس كه نیاز زیادی به پول دارد، میدزدد و در اختیار شركتی دیگر میگذارد. اما آرمان، فراموش میكند فلش فرزانه را از كامپیوتر مهدیس بردارد. مهدیس متوجه فلش میشود...
-
10
خرداد 1400
مهدیس، كه مدتها دنبال كار میگشته، با دوختن روكش صندلی ماشین برای تولد پدرش، توانسته نظر راننده های خط را به خود جلب نماید و اینك برای خود اشتغال ایجاد كرده است اما احضاریه دادگاه او را وارد ماجرای تازه میكند.....
-
09
خرداد 1400
مهدیس، طراح لباس است. او یك روز یكی از طرح هایش را بر دیوار تولیدی لباس میبیند كه به نام دوستش فرزانه زده شده است و.....
-
08
خرداد 1400
آرمان، تمام پول نزول را در بورس سرمایه گذاری میكند اما بخاطر سقوط بورس، در باز پرداخت پول و وامش میماند. صمد، وامی كه برای خرید چرخ خیاطی مهدیس جور كرده، ناچارا باید بابت قرض آرمان بدهد. مهدیس، یكی از طرحهای لباسی كه طراحی كرده، بر دیوار تولیدی لباس میبیند كه بنام دوستش فرزانه زده شده است....
-
05
خرداد 1400
-
04
خرداد 1400
-
03
خرداد 1400
-
02
خرداد 1400