بهزاد رانندهی جوانی كه عطا را از تهران به باغ مذكور آورده متوجه فضای عجیب و غریب آنجا میشود و پلیس را خبر كرده و به عطا كمك كند. بهزاد و مادرش، بهجت، عطا را به بیمارستان میبرند و به پوران خبر میدهند. از طرفی شیرین كه همراه مادرش به مركزخرید رفته مدام نگران داییعطا است كه تلفن اش را پاسخ نمیدهد. اینك آخرین قسمت نمایش ثبت باسند برابر است
ثبت با سند برابر است
17 الی 23 آبان از ساعت 6:15 به مدت 15 دقیقه
عطا به خاطر بازنشستگی دچار رخوت و بیحوصلگی شده و میخواد به طریقی سر خودش را گرم كند. از قضا علویه، خواهر عطا، از او میخواد آستین بالا زده و برای تحقیقات خواستگار دخترش شیرین وارد عمل شود
كارگردان مینو جبار زاده تهیه كننده طیبه محمد علی نویسنده هانیه نجفی افكتور فاطمه حسن پور بازیگران علی اصغر دریایی صفیه آقا جانی مجتبی طباطبایی مجید حمزه محمد رضا قلمبر مهدی نمینی مقدم فریده دریامج سیما خوش چشم شیرین سپهراد
-
23
آبان 1399
-
22
آبان 1399
عطا كه بخاطر بازنشستگی حوصله اش سر رفته از سوی خواهرش علویه مامور میشود در مورد خواستگار دخترش، شیرین تحقیق كند. عطا به رفت و آمدهای فرشید و معاشرتش با فردی به نام اشكان مشكوك میشود. او برای حل معمای فرشید به باغ خانوادگی آنها در شهرستان میرود. عطا در گشت و گذارش در باغ متوجه وجود چالههایی میشود و حدس میزند فرشید و دوستش به دنبال زیرخاكی هستند، اما در لحظهی آخر عنایت، باغبان باغ با چوب ضربهای به سر او میزند
-
21
آبان 1399
عطا بخاطر بازنشستگی حوصله اش سر رفته، از سوی خواهرش علویه مامور میشود در مورد خواستگار دخترش، شیرین، تحقیق كند. عطا به رفت و آمدهای فرشید و معاشرتش با فردی به نام اشكان مشكوك میشود. او برای حل معمای فرشید به باغ خانوادگی آنها در شهرستان میرود. فرشید توسط باغبانشان، عنایت، متوجه میشود كه عطا به باغ آمده. او از عنایت میخواهد در صورت بروز هر مشكلی سر عطا را اصطلاحا زیر آب بكند. از سویی دیگر عطا در گشت و گذارش در باغ ، متوجه چالههای حفرشده عجیبی میشود و احتمال میدهد فرشید و دوستش به دنبال زیرخاكی باشند. در نهایت عنایت با چوب ضربهای به سر عطا میزند. از طرفی بهزاد رانندهی جوانی كه عطا را به باغ آورده متوجه فضای عجیب و غریب آنجا میشود و باغ را زیر نظر میگیرد و به موقع پلیس را خبر میكند.
-
20
آبان 1399
عطا كه بخاطر بازنشستگی حوصلهاش سررفته از سوی خواهرش علویه مامور میشود در مورد خواستگار دخترش، شیرین، تحقیق كند. عطا به رفت و آمدهای فرشید و معاشرتش با فردی به نام اشكان مشكوك میشود. علویه شك عطا را جدی نمیگیرد اما شیرین كه به داییاش اعتماد دارد از او میخواهد كمكش كند. عطا برای حل معمای فرشید تصمیم میگیرد به باغ خانوادگی آنها در شهرستان برود. او در این سفر با زنی به نام بهجت و پسرش بهزاد همسفر میشود.
-
19
آبان 1399
عطا كه بخاطر بازنشستگی حوصله اش سررفته، از سوی خواهرش علویه مامور میشود در مورد خواستگار دخترش، شیرین، تحقیق كند. عطا به رفت و آمدهای فرشید و معاشرتش با فردی به نام اشكان مشكوك میشود. علویه شك عطا را جدی نمیگیرد اما شیرین كه به داییاش اعتماد دارد از او میخواهد تا كمكش كند
-
18
آبان 1399
عطا به خاطر بازنشستگی دچار رخوت و بیحوصلگی شده و میخواد به طریقی سر خودش را گرم كند. از قضا علویه، خواهر عطا، از او میخواد آستین بالا زده و برای تحقیقات خواستگار دخترش شیرین وارد عمل شود. عطا متوجه میشه فرشید به طرز مشكوكی هفتهای چند بار تهران را ترك كرده و به شهرستان میرود و با فرد نابابی به نام اشكان رفت و آمد دارد. نتیجهی تحقیقات چندان خوشایند علویه نیست و او اصرار دارد شیرین با فرشید ازدواج كند.
-
17
آبان 1399
عطا به خاطر بازنشستگی دچار رخوت و بیحوصلگی شده و میخواد به طریقی سر خودش رو گرم كنه. از قضا علویه، خواهر عطا، از او میخواد آستین بالا زده و برای تحقیقات خواستگار دخترش شیرین وارد عمل بشه...