استاكس نت
از 19 بهمن از ساعت 1:00 به مدت 15 دقیقه
مصطفی توی سایت نطنز كار میكند .بعد از چند روز قرار است به خانه برود و همسرش فاطمه یك مهمانی خانوادگی تدارك دیده است .ولی نیمه ی راه متوجه می شود یكی از پیمانكارهایی كه با او كار میكند ، برای دیدنش به سایت امده
نام نمایش استاكس نت تهیه كننده: اشرف سادات اشرف نژاد كارگردان: فریدون محرابی نویسنده: مرضیه بامیری بازیگران: ایوب اقاخانی-حمید منوچهری-حمید یزدانی-مهدی نمینی مقدم-مجتبی طباطبایی-عباس توفیقی-مسعودزنوزی راد-حمیدهدایتی-قربان نجفی-نازنین مهیمنی-محمد مجدزاده- امیر فرحان نیا-ناهید مسلمی-كامیار محبی-مونا صفی
-
21
دی 1402
-
20
دی 1402
-
19
دی 1402
-
18
دی 1402
-
17
دی 1402
-
16
دی 1402
-
24
بهمن 1399
بعد از بررسی متوجه می شوند فلش عباس آلوده به یك ویروس قوی بوده كه به محض وصل به سرور همه ی رایانه ها را آلوده كرده است. عباس می گوید فلش را مقابل اتاق مهندس جوادی پیدا كرده كه چند روز است به طور مرموزی سر كار نیامده و حالا معلوم است او برای یك خرابكاری وارد سایت شده بوده. حالا باید برای این ناامنی جدی و گسترده راه حلی پیدا كرد.
-
23
بهمن 1399
عباس آبدارچی سایت، یك فلش به مهدی می دهد و وانمود می كند مال دخترش است و می خواهد از محتویاتش باخبر شود. چند روز بعد مهدی حین كار متوجه می شود سانتریفیوژها با دور تند كار می كنند و یكی یكی منفجر می شوند. بعد از بررسی متوجه می شوند فلش عباس آلوده به یك ویروس قوی بوده.
-
22
بهمن 1399
همسر رضا ازش می خواهد رانندگی را كنار بگذارد و از احمدی روشن كه مثل برادرش می ماند بخواهد كار بهتری در سایت برایش دست و پا كند. اما رضا، بودن در كنار مصطفی را به هر كار دیگری ترجیح می دهد. مهندس جوادی به دستور یك ناشناس برای یك خرابكاری جدی وارد سایت میشود و رییس سایت برایش معارفه می گیرد. مصطفی در حالی كه خیلی به او اطمینان ندارد، به دیدنش می رود و جدیت و مخاطرات كار در سایت را برایش گوشزد میكند
-
21
بهمن 1399
مصطفی فهمیده كه خسروی در خارج از كشور دستگیرشده و خودش را به آب و آتش می زند تا او را كه به خاطر سایت نطنز گرفتار شده نجات دهد. او آبروی خسروی را آبروی نظام می داند. دفاع بیش از حد او از یك پیمانكار برایش درد سر می شود و این سوءظن را ایجاد میكند. سایت، یك نیروی مهندس جوان استخدام كرده كه با توجه به تعلیق بودن فعالیت های هسته ای، ایجاد شبهه كرده و گویا با یك پارتی كلفت وارد سایت شده است. مرخصی رضا قشقایی راننده ی مصطفی تموم شده و قراره از این بعد با هم به نطنز بروند.
-
20
بهمن 1399
مصطفی با خانومش برای خرید به فروشگاه زنحیره ای می رود و انجا قیمت اجناس را میپرسد كه برای همسرش عجیب است. ولی او در واقع می خواهد قیمت ها را با فاكتوری كه مسئول خرید سایت داده چك كند. وقتی قیمت ها هم خوانی ندارند عصبانی می شود و مسئول خرید را توبیخ می كند او به دوست و همكارش مهدی میگوید زمانی جوان ها جانشان را كف دست گرفتند و به میدان مین رفتند حالا همان میدان میدان علم است و باید در سنگر علم جنگید.
مصطفی قطعات وارداتی را قبل از ورود شخصا چك می كند و متوحه بمب های ریزی در درون قطعات می شود كه این دقت موجب محبوبیت بیشتر او می شود. -
19
بهمن 1399
مصطفی توی سایت نطنز كار میكند. بعد از چند روز قرار است به خانه برود و همسرش فاطمه یك مهمانی خانوادگی تدارك دیده است. ولی نیمه ی راه متوجه می شود یكی از پیمانكارهایی كه با او كار میكند، برای دیدنش به سایت امده او هم تصمیم به برگشت می گیره و خسروی را در یك چایخانه ی سنتی در كاشان ملاقات میكند و از او می خواهد كه در تامین قطعات او را یاری كند و در عوض قول داد همه جوره حمایتش كند. همسرش از این بد عهدی دلخور شده ولی مصطفی به خوبی دلش را بدست می اورد