در بازپرسی و تحقیقاتی كه حاج محمود بازپرس وزارت اطّلاعات از آرشام به عمل میاره متوجّه میشه كه آرشام واقعاً برای فروشِ خونه پدرش و همچنین پیدا كردنِ دایی یدی به ایران اومده و عاملِ نفوذی و جاسوس نیست و فقط یك فریب خورده است. و زمانی نظرش نسبت به تحقیقاتش به یقین تبدیل میشه كه میفهمه حاج قاسم، رفیق و همرزمِ قدیمی اش در زمانِ جنگ همون كسیه كه سالها در خونه پدریِ آرشام زندگی كرده و آرشام از وقتی به ایران اومده مهمونِ حاج قاسم بوده. و حاج محمود بازپرسِ پرونده بعد از طیّ مراحلِ اداری ترتیبِ آزادیِ آرشام رو میده
چه كسی از آخوندها می ترسد؟
از 23 اسفند از ساعت 22:00 به مدت 30 دقیقه
نمایش طنز رادیویی بر اساس طرحی از محسن سوهانی برگردان رادیویی: مجید دیندار كارگردان: ایوب آقاخانی
بازیگران: فریدون محرابی جواد پیشگر صفا آقاجانی حمید یزدانی ابیانه
-
27
اسفند 1399
-
26
اسفند 1399
آرشامِ شایگان كه در خارج از كشور متولّد شده و همراهِ خانواده اش در انگلیس زندگی می كرده برای پیدا كردن دایی یدی و فروش خانه پدری به ایران میاد. پدر آرشام كه در زمان انقلاب یك افسرِ ساده ارتش بوده بعد از انقلاب با این توهّم كه اگر در ایران بمونه توسط آخوندها اعدام میشه از كشور خارج و آرشام رو با ترس از آخوندها بزرگ میكنه. حالا و بعد از سالها آرشام كه برای اوّلین بار به ایران برگشته حضورش در ایران همزمان میشه با اعتراضاتِ عدّهای از مردم به وضعِ معیشتی و گرفتاریهای اقتصادی كه در این بین عدّهای هم شروع به اغتشاش و آشوب میكنن. آرشام به درخواستِ دوستش كورش كه با شبكههای خبریِ خارج از كشور در همكاری به سر میبره از وضعیتِ به وجود اومده عكس و فیلم تهیه میكنه. عكسها رو برای كورش ارسال میكنه و از این طریق فیلمها در اخبار و فضای مجازی پخش میشه. و در بین همین شلوغیها آرشام دستگیر میشه.
-
25
اسفند 1399
آرشام در بازجویی ها توضیح میده كه قصد اون واقعا فروش خونه و همچنین پیدا كردن دایی یدی بوده و از آشنایی با كسی به نامِ حاج قاسم میگه كه از زمان انقلاب مستأجر خونه پدرش بوده و در تمومِ این سالهای بیخبری از خونه نگه داری و اجاره های ماه به ماهی كه باید به تیمسار شایگان پدرِ آرشام میداده پس انداز كرده و....
-
24
اسفند 1399
-
23
اسفند 1399