نمایش مغازه ی مجازی- قسمت 3
سهام شركت نخ ریسیِ كارخونه "حاج رضا و پسران به جز بهزاد" پایین اومده و شركای كارخونه مجبور به تعدیل نیرو شده اند. از جمله كسانی كه آنها تعدیل می كنند، عماد است كه به تازگی ازدواج كرده و همسرش نازی خانم هم از این قضیه بد جوری عصبانی می شود. نازی خانم ترجیح می دهد كه به لاله همسر رییس كارخونه نخ ریسی زنگ بزند، در حالی كه لاله و همسرش بهروز به همراه خانوادهء برای خرید سهام شركت ترك، راهی استانبول هستند. آنها در استانبول می خواهند با شركت نخ ریسی ای قرار داد همكاری ببندند تا سهامشان بیشتر از این سقوط نكند. آوا، همسر بهرنگ كه تسلط كافی به زبان تركی دارد، با وورال وارد مذاكره می شوند. از طرفی در تهران، حسام برادر عماد به او پیشنهاد همكاری در فضای مجازی را می دهد. او مهندس است و عماد روی پیشنهاد برادرش فكر می كند. لاله نیز در استانبول به نازی تلفن می كند تا با او در وارد كردن لباس همكاری كند و نازی از پیشنهاد لاله متعجب می شود. در همین بین آوا كه می خواهد از بهرنگ طلاق بگیرد ......