نمایش سربلند- قسمت 4(تكرار)
محسن حججی كارمند سپاه ، یك بار راهی سوریه میشود.همرزمانش شهید می شوند اما او با یك جراحت مختصر باز می كردد و همچنان میل رفتن دارد .برای براورده شده حاجتش نذرچهل شب زیارت رفتن به جمكران میكند .در نهایت پایگاه فراخون اعزام می دهد و محسن یك بار دیگر انتخاب می شود .برای رفتن مشتاق است و با فرمانده اكبریان سوار اتوبوس می شوند تا سفر به دیار عشق را اغاز كنند.پیش از ان با بدرقه ی باشكوه خانواده مخصوصا همسرش روبرو می شود وتمام مسیر سفر را در حال حلالیت گرفتن از دوستانش است و وصیتی كه برای همسر و پسرش علی ضبط میكند .انها به منطقه در سوریه می رسند. محسن مسئول تانك می شودو اسم جهادی اش می شود...