نمایش تنهایی- قسمت 6
درست زمانی كه سامیار باز داشته مادر یسنا زنگ می زنه و خانواده سامیار رو دعوت میكنه و به خاطر همین موضوع پدر و مادر عطیه از او می خوان به هر نحوی شده از خانواده خواستگارش رضایت بگیره تا سامیار به زندان نیفته. عطیه مجبور به این كار می شه. در شب مهمونی كه در واقع مهمونی آشتی كنون یسنا و سامیاره همگی در منزل عباس آقا جمع شدن و سامیار بدون اونكه یسنا رو با خودش برده باشه سرویس طلای عروسی رو خریده و با خودش آورده. این رفتار سامیار بیشتر از پیش یسنا و خانواده اش رو نگران میكنه....