نمایش قهرمان بدر- قسمت 8
اسماعیل برای نیروهایش شب عملیات سخنرانی میكند و فردا با بدرقه او راهی میدان می شوند عملكرد بچه ها راضی كننده است ولی عملیات به شكست می انجامد و نیروها به عقب برمی گردند. در این عملیات فرمانده محبوب محمود كاوه شهید میشود. در این میان اسماعیل به اردوگاه اسرا می رود. رییس او را احضار كرده است. انجا متوجه می شود كه یك نوجوان عراقی می خواهد او را ملاقات كند. او می گوید پدرش را حزب بعث شهید كرده و موقع فرار به مرز ایران خواهرش حبیبه گیر عراقی ها می افتد. او برای نجات خودش وارد عراقی ها شده و منجر به اسارتش می شود .او می خواهد به تیپ اسماعیل بپیوندد و انتقام پدر و خواهرش را بگیرد. انها برای عملیات بعدی اماده می شوند و اسماعیل فرمانده را برای تشریح عملیات كربلای پنج ملاقات میكند