نمایش عبور از تاریكی- قسمت 3(تكرار)
جوزف استفان دانشجوی فلسفه است و عشق و ارادت خاصی نسبت به امام خمینی (ره) داره. به همین خاطر عكس های ایشون رو به دیوار اتاقش نصب كرده. در شهر نانت، محل زندگی جوزف، انفجاری رخ میده و با خبرچینی مِرداك و پل، جوزف به عنوان تنها مظنون این حادثه دستگیر میشه. میشل، كه دوست خانوادگی جوزف هست و در پاریس وكیلِ است، با تلاش بسیار، بی گناهی جوزف رو اثبات می كنه و او آزاد میشه. ولی این پایان داستان نیست، چرا كه مرداك و پل قصد دارند نیمه های شب برای جوزف و خانواده اش دردسر درست كنند.