كارگاه طاهر- قسمت 6
ذبیح پس از فوت پدرش مالك چهار دونگ از كارخانه آبمیوه سازی می شود اما طبق وصیتنامه پدر، او باید فقط افرادی را استخدام كند كه سابقه دار بوده و چند نفر از جمله یك روانشناس تائید كند كه آنان دیگر به سمت خلاف نمیروند. ذبیح از اینكه نمی تواند اختیار همه چیز را در دست داشته باشد ناراحت است، بخصوص آنكه از كودكی نسبت به پسرعمویش فریدون كه اكنون شریكش است حسادت داشته و عقده های فروخفته نوجوانی و جوانیش هنوز پابرجاست و هرگز حاضر به رفتن پیش مشاور نشده، پس تصمیم میگیرد تا با كمك وكیل، وصیتنامه پدرش را بی اثر كند. او خارج از قوانین كارخانه سه نفر را استخدام میكند و همین افراد باعص دردسرهای زیادی برای ذبیح و كارخانه می شوند ...