باز آی- قسمت 1
حاج عباس اورنگ به آزمایشگاه میره و در راه برگشت تلفن همراهش سرقت می شه، او سیم كارتش را می سوزاند و از خیر گوشی اش میگذرد. با سوزوندن سیم كارت، دیگر آزمایشگاه از او شماره ای ندارد، به خصوص آنكه خانه ویلایی كه آدرسش رو در آزمایشگاه ثبت كردن در دست تخریب و ساخت مجدد است. دو سه روز بعد یك جوان دانشجو با آنها تماس میگیره و بهشون اطلاع میده كه گوشی رو با درگیری از دزد ها گرفته و خودش بر اثر زد و خورد با سارقین راهی بیمارستان شده. حاج عباس و نوه هاش با عجله به بیمارستان میرن و همون جوان یعنی عارف ایمانی رو به مراسم افطاری حسینیه دعوت می كنن .چند روز بعد از اعلام نتیجه آزمایشی كه توسط نوه های حاج عباس حضوری گرفته شده معلوم می شه كه در اعلام نتایج اشتباهی رخ داده ولی كاركنان آزمایشگاه نمی تونن با بیمار تماس بگیرن. مریم و مینا كارمندان آزمایشگاه، مسئول پیگیری پرونده می شوند و....