عمه و دخترها از بودن در كنار هم بسیار خرسند هستند تا اینكه دانشگاه با تهیه خوابگاه از تمام دانشجویان می خواهد تا به آنجا نقل مكان كنند. دخترها كه از این موضوع ناراحتند در صددند تا موضوع را به عمه بگویند. دو سه روز به نقل مكانشان باقی است و آنها هنوز چیزی نگفته اند و....
خانه عمه ناهید
از 12 تیر از ساعت 03:00 به مدت 30دقیقه
ناهیدزن تنهایی است وتنها دلخوشی اش بهنام،برادر زاده اش است.او كه تصمیم دارد از ایران برود،ناهید را راضی می كندكه بخشی ازخانه تاریخی را اجاره بدهد،الهه كه دانشجوی كم بضاعتی است برای اجاره یكی ازاتاق هابه آنجا می آیدامابهنام مانع میشود...
📋سردبیر: شهلا دباغی 🎬كارگردان: حمید منوچهری 📑نویسنده: زهرا رفیعی گیلوایی 🎧تهیه كننده: مهدی نمینی مقدم 🕹️افكتور: محمدرضا قبادی فر 🎤صدابردار: علی حاجی نوروزی 🎭هنرمندان: صفا آقاجانی، محمدرضا قلمبر، نورالدین جوادیان، نازنین مهیمنی، سیما خوش چشم، شیما جانقربان
-
16
تیر 1400
-
15
تیر 1400
عمه ناهید با اجاره دادن بخشی از خانه اش به دخترهای دانشجو سبب نارضایتی برادر زاده اش بهنام می شود. او كه در فكر تهیه پولی برای مهاجرت از ایران است به پیشنهاد دوستش شهرام تصمیم می گیرد پنهانی سند خانه عمه را بدزدد. در میان دخترهای دانشجو، بهار كه دختر زیركی است به موقع از ماجرا مطلع می شود و دزد را گیر می اندازد و سبب رسوایی بهنام می شود، اما از آنجا كه دخترها قصد ناراحتی عمه را ندارند موضوع را از عمه پنهان می كنند و در عوض پسرها را مجبور می كنند تا به بازسازی و تعمیرات حیاط و باغچه ها بپردازند....
-
14
تیر 1400
عمه ناهید علیرغم رضایت برادر زاده اش بهنام خانه اش را به چند دختر دانشجو اجاره می دهد. بهنام كه از اجاره خانه عمه به نوایی نرسیده تا تصمیمات مهاجرتش را عملی كند با عمه قهر می كند و سبب غصه و ناراحتی او می شود. دخترها كه دلشان برای زن خوش قلبی مثل او می سوزد در تلاش هستند تا به او روحیه بدهند و خوشحالش كنند. عمه با حضور دخترها رفته رفته شاد می شود و سلامت جسمی اش را بدست می آورد. بهنام كه از شرایطش مایوس شده با تشویق دوستش شهرام برای دزدیدن سند خانه عمه نقشه می كشند. بهنام علیرغم بی مهری هایش به ناگهان مهربان می شود و عمه را به زیارت می برد تا از غیبت او برای دزدیدن سند خانه اش استفاده كنند. بی خیر از اینكه بهار گوشی اش را هك كرده و به تمام نقشه های شومشان پی برده و درست سر به زنگاه شهرام را در انباری خانه عمه به دام می اندازد و از بهنام می خواهد به همراه عمه به آنجا بیاید و.....
-
13
تیر 1400
عمه ناهید با نیت كمك به كسب و كار برادر زاده اش بهنام حاضر میشود، خانه تاریخی و ارزشمندش را اجاره بدهد. بهنام كه كه در واقع در صدد تهیه پول برای مهاجرت از ایران است، بدور از چشم عمه در حال تهیه مدارك لازم است و بی صبرانه منتظر پول رهن خانه اوست. در حالی كه عمه بی خبر از همه جا دو تا از اتاق های خانه اش را به دو دختر دانشجو كه سخت شیفته معماری خانه شده اند، اجاره می دهد. اینكار باعث خشم و اعتراض بهنام می شود. عمه كه دلیل ناراحتی او را نمی داند، بسیار آشفته می شود. دخترها برای شاد كردن او برایش تولد می گیرند تا خوشحالش كنند. از طرفی بهنام كه نقشه هایش را برباد رفته می پندارد با تشویق دوست نابابش، شهرام تصمیم می گیرد با دزدیدن سند خانه عمه، راهی برای تهیه پول بیابد...
-
12
تیر 1400
عمه ناهید زن تنهایی است كه تنها دلخوشی اش بهنام، برادر زاده اش است. او كه تصمیم دارد از ایران برود، عمه را راضی می كند كه بخشی از خانه تاریخی و زیبایش را اجاره بدهد و پول آنرا بگیرد. عمه كه از نیت درونی بهنام بی خبراست می پذیرد. در این میان الهه كه دانشجوی كم بضاعتی است برای اجاره یكی از اتاق ها به آنجا می آید و سخت آنجا را می پسندد. اما بهنام كه در سرش نقشه های طلایی می پروراند او را از آنجا می راند. یك روز اتفاقی عمه و الهه با هم ملاقات می كنند و عمه دور از چشم بهنام اتاقی را به او اجاره می دهد. روز اسباب كشی بهار كه یكی از دوستان الهه است بهمراه او می آید و از آنجا كه رشته او معماری است شیفته معماری خانه می شود. عمه كه از اشتیاق او خوشش آمده پیشنهاد می كند تا او هم به آنجا نقل مكان كند. دخترها از خوشحالی در پوست خود نمی گنجند، این درحالی است كه بهنام بی خبر از همه چیز رویای گرفتن ویزا و مهاجرت را در سر می پروراند....