مستاجر
از 12 تیر از ساعت 04:30 به مدت 30 دقیقه
آزیتابه سبب شغل همسرش كه مهماندار هواپیما است،معمولا تنهاست.آزیتا رویایی درسر دارد كه بتواند در ساختمان محل سكونتش، دوست مناسبی پیدا كند كه بچه كوچك هم داشته باشه ورودمستاجرهای جدید به واحد روبه رویی آزیتا همراه باماجراهایی است...
🎬كارگردان: سعیده فرضی 📑نویسنده: زینب آرمند 🎧تهیه كننده: ژاله محمدعلی 🕹️افكتور: محمدرضا قبادی فر 🎤صدابردار: مجید آیینه 🎭هنرمندان:علی شجره،سوسن مقصودلو،شیرین سپهراد،فریبا طاهر،مهرخ افضلی،امین بختیاری،سیما خوش چشم،حمید یزدانی،مروارید كریمپور،كامیارمحبی،محمد رضاعلی
-
18
تیر 1400
-
17
تیر 1400
-
16
تیر 1400
بهزاد، همسر آزیتا، به قصد كمك به همسایه جدید با آنان صحبت میكند كه منجر به بحثی می شود. بهزاد از آزیتا میخواهد دیگر كاری به كار همسایه جدیدشان نداشته باشد. آزیتا همین تصمیم را دارد اما روز بعد دختر لاله یعنی غزل به آزیتا پناه می آورد آزیتا در این مورد با سپیده مشورت میكند. اما درست در لحظه ای كه لاله درِ آپارتمان آزیتا را می زند او در را باز نمی كند و نمی داند كه باید چه تصمیمی بگیرد....
-
15
تیر 1400
با ورود این مستاجر جدید برای آزیتا، در حقیقت به كابوس تبدیل شده است. آزیتا هم برای آرامش خود و هم آن دو كودك معصوم تصمیم داشت با هر تلاشی مادر آنها را دعوت به صبر و بردباری كند. اما برای دومین بار، با صحبت مستقیم هم موفق نشد و همسایه جدید یعنی لاله، از حرف های آزیتا آن چنان كه دلش میخواست برداشت كرد. ماجرا با آمدن بهزاد-همسر آزیتا بدتر شد. چرا كه بهزاد تصمیم گرفت مستقیم با لاله یا همسرش صحبت كند كه این امر منجر به یك جر و بحث شد. از سویی جمشید، پدر آزیتا به جهت درمان در بیمارستان بستری شد و آزیتا این فرصت را مغتنم دانست تا در مورد ازدواج پدرش با خانم رستمی صحبت كند....
-
14
تیر 1400
آزیتا كه رغبت زیادی برای دوستی با خانم مستاجر جدید واحد روبرویی داشت نتوانست سرانجام با آنها ارتباط بگیرد. نه تنها فریادهای دائمی مادر خانواده بر سر فرزندان یك دلیل اصلی برای عدم این ارتباط بود بلكه ظاهرا لاله اهل دوستی و معاشرت اجتماعی نبود. این مسائل را زمانی آزیتا بهتر متوجه شد كه به سفارش دختر عمه اش، سپیده، برای آشنایی بیشتر به پارك رفت تا آنجا بتواند، غیر مستقیم در مورد مركز مشاوره ای كه سپیده در آن مشغول به كار است صحبت كند تا شاید همسایه اش با مراجعه به آن مركز در رفتار خود با كودكانش تجدید نظر كند. اما موفق نشد. همچنین شنیدن فریادها نه تنها روی النا تاثیر منفی داشت بلكه آزیتا هم صبر و خونسردی اش را از دست داد و او هم در كمال ناباوری بر سر دخترش فریاد كشید. ناگفته نماند، كه فهمیدن ماجرای بیماری قلبی پدرش، غم او را دو چندان كرده بود و حالا آزیتا مصمم تر از قبل تصمیم گرفته كه برای ازدواج مجدد پدرش اقدامی كند.....
-
13
تیر 1400
با آزیتا و مشكلاتش در خصوص تنهایی دائمی به سبب شغل همسرش و همچنین از دست دادن مادرش، آشنا شدیم. همینطور در مورد مستاجر جدیدی كه به واحد روبرویی آپارتمان محل سكونت آزیتا نقل مكان كرده هم شنیدیم. دعواها، صداهای شیون و فریاد كودكان و مادر خانواده و نزاع و كشمكش دائمی، آزیتا را ناامید از آشنایی و دوستی با این خانواده می كند. علاوه بر آن آرامش و سكوتی كه همواره داشتند هم از میان میرود و بی تابی های النا آغاز می شود. حتما به یاد دارید كه سپیده، دختر عمه آزیتا كه مشاور و روانشناس كودك و خانواده است، احتمال وجود یك مشكل و همین طور كودك آزاری این مستاجرین تازه وارد را میدهد. همچنین سپیده به آزیتا پیشنهاد می دهد برای فرار از تنهایی خود و پدرش، به فكر ازدواج دوباره پدرش، جمشید با مدیریت ساختمان، یعنی خانم رستمی باشد. اما در نهایت مشكلاتی در ساختمان باعث بحث و جدل تازه ای شد كه گردش آزیتا و پدرش را نیمه كاره گذاشت و....