احمد در نخستین سفر تجاری اش با كاروان حامل خراج حكومتی هم مسیر شد. كاروان خلافت توسط دزدان تهدید شده بود و احمد از ترس این تهدید اموال خود را به غریبهای سپرد تا مالش در امان باشد. اما فردا روز پی برد كه غریبه كسی نبوده جز فضیل عیاض، سردسته دزدان. این آشنایی احمد را به مصیبت انداخت. به اتهام همدستی با دزدان تا نزدیك تیغ رفت. و در گذر اجباری از كوهسار، به رودخانه پرید اما توسط دزدان از آب گرفته شد و او را یه یك كاروان هندو سپردند تا تیمار شود و پس از بهبودی همراه ایشان تا بغداد رفت. در بغداد دانست كاروان خلافت و دستهی دزدان رویاروی هم صف آراستهاند، و از این سو لشكری برای حمایت از كاروان خلافت و غافلگیری دزدان از بغداد به محل نزاع راهی شده. احمد دارایی خویش را به بارفروشی سپرد و از اصطبلی بیرون شهر اسبی به امانت گرفت و به سوی محل محاصره دزدان، تاخت تا خبر حمله عن قریب لشكر بغداد را به دسته دزدان برساند. اما دیر بود و جنگ در حال آغاز بود. پس از رویا رویی، احمد فضیل زخمی را پیدا كرد و با خود به اصطبل برد تا شب بگذرد. مهلا صاحب اصطبل به ماندن آن دو اجازه داد و میهمان داری كرد تا فضیل بهبود یابد...
تیغ در مه
از 26 خرداد از ساعت 03:00 به مدت 30 دقیقه
احمددرنخستین سفر تجاری اش ازترس تهدید،اموال خودرا به غریبهای سپردتامالش درامان باشد.امافرداروزپی بردكه غریبه كسی نبوده جزفضیل عیاض،سردستهی دزدان واین آغاز مصیبت احمد است اماطی حوادثی به شخصیت واقعی فضیل پی می بردودرمسیرتحول قرارمی گیرد...
كارگردان مهرداد مهماندوست تهیه كننده فرشاد آذرنیا افكتور نرگس موسی پور نویسنده محمد زارعی صدابردار حیدر صفدری بازیگران شهریار حمزیان محمد آقامحمدی حمید یزدانی عبدالعلی كمالی مهرخ افضلی محمد شریفی مقدم رضا عمرانی سعید سلطانی امیر فرحان نیا محمد پور حسن ماندانا محسنی علی میلانی بهادر ابراهیمی سینا نیكوكار محمد رضاعلی محمد مجدزاده
-
30
تیر 1400
-
29
تیر 1400
سردسته دزدان كه شب هنگام خوراك سربازان را آلوده كرده و از كاروانسرا گریخته. نظامیان، احمد و صاحب كاروانسرا را گروگان گرفتند تا با شرط جان آن دو از محاصره دزدان بگذرند. فضیل عیاض با این كه احمد و سالار را همدست خود نمیدانست، به خاطر جان آن دو به كاروان نظامی اجازه عبور داد. حین عبور كاروان از راهی كوهستانی، احمد به رودخانه پرید و بدین ترتیب از چنگ سربازان گریخت. فضیل و یارانش احمد نیمهجان را از آب گرفتند و به یك كاروان هندو سپردند تا تیمار شود. پس از بهبودی احمد، او به همراه كاروان هندو تا بغداد رفت. در بغداد دانست كه خلاف انتظارش، كاروان خلافت هنوز به پایتخت نرسیده، اما پیكی از ایشان به بغداد رسیده و لشكری برای شكست دزدان فراهم آمده كه از بغداد به سمت محل برخورد دزدان و كاروان خلیفه راه افتادهاند. احمد با این كه خود را در پایان سفر تجاریاش میدید، مایملك خویش را به بارفروشی سپرد و از آخوری بیرون شهر اسبی به امانت گرفت و به سوی محل محاصرهی دزدان، نیزاری در نزدیكی كوه سرخ در شمال بغداد تاخت تا خبر حمله قریب لشكر بغداد را به فضیل و یارانش برساند...
-
28
تیر 1400
-
27
تیر 1400
-
26
تیر 1400