شیرین فوت كرد و با باز شدن در صندوق قدیمی معلوم می شود كه ثریا هیچ حقی نسبت به گردنبند شیرین نداره اما به تحریك شراره برای فروش اون اقدام میكنه و متوجه میشه گردنبند بدلی خوش ساخت از گردنبند قدیمی و گرانبهاست. فرید و فرهاد سند خانه را پیدا نمی كنن و دعوای ثریا با برادرزاده هاش سر ارث و میراثی بالا میگیره و برای حل این مشكل به سراغ دوست صمیمی شیرین یعنی سارا میرن. سارا به اونا میگه كه صندوق یك جای مخفی داره و ممكنه در اون جای مخفی چیزهای تازه ای پیدا بشه. در ضمن سارا تاكید میكنه كه سند ازدواج شیرین و ما بقی اسناد رو خوب بخونن. از سوی دیگر ثریا در بین مدارك پزشكی موجود در صندوق متوجه میشه كه شیرین اصلا بچه دار نمی شده، پس به این نتیجه میرسه كه فرید و فرهاد فرزند خوانده شیرین و شوهرش بودن و تنها وارث اون زندگی ثریاست
راز گردنبند
از 13 شهریور از ساعت 03:30 به مدت 30 دقیقه
بامرگ شیرین معلوم شدكه گردنبن بدلی است.جستجوهاشروع شد.قفل درصندوقچه شیرین جون شكست.پای خیلی هابه وسط كشیده شده تا بالاخره فریدوفرهادمتوجه شدندكه شیرین مادرواقعی آنهانبوده بلكه مادرواقعی آنهادرجای دیگری به خوشی وخرمی زندگی میكند...
سردبیر شهلا دباغی كارگردان سعیده فرضی تهیه كننده نوید جولایی افكتور نرگس موسی پور نویسنده فاطمه حسن وند صدابردار مجید آیینه بازیگران سوسن مقصودلو مهرداد مهماندوست شهریار حمزیان عبدالعلی كمالی نازنین مهیمنی مجتبی طباطبایی نوشین حسن زاده ماندانا محسنی شیما جانقربان
-
17
شهریور 1400
-
16
شهریور 1400
شیرین در حالی فوت كرد كه تنها دغدغه عروس هایش به دست آوردن گردنبند جواهر او بود. بعد از مراسم ختم ثریا با نشان دادن عكسی از مادرش كه گردنبند جواهرنشان را به گردن داره، مدعی مالكیت گردنبند می شه. سر این موضوع بحث و كدورت بین عروس ها و عمه ثریا بالا می گیره. به خصوص آنكه ظاهرا وصیت نامه ای از شیرین نیست و چون سند خونه هم پیدا نمی شود، پسرها نمی توانند برای انحصار وراثت اقدام كنن. از سوی دیگر شراره و شهرام به طمع ارثیه ای كه قرار است به ثریا برسد، به خواستگاری او میرن. بالاخره در صندوق قدیمی شیرین باز می شه و ثریا می فهمه كه هیج حقی نسبت به گردنبند نداره اما به تحریك شراره برای فروش اون اقدام میكنه و متوجه میشه گردنبند بدلی خوش ساخت از گردنبندی قدیمی و گرانبهاست.
-
15
شهریور 1400
شراره و شهرام به طمع ارثیه ای كه فكر میكنن به ثریا میرسه به دیدن ثریا میان و شراره برای مراسم ختم شیرین، لباسی مجلسی برای ثریا میاره تا در مسجد بدرخشه و ثریا رو تحریك میكنه تا پای سارا رو از اون خانه ببره. بعد از مراسم ختم ثریا با نشان دادن عكسی از مادرش كه گردنبند جواهرنشان را به گردن داره، مدعی مالكیت گردنبند می شه. سر این موضوع بحث و كدورت بین عروس ها و عمه ثریا بالا می گیره....
-
14
شهریور 1400
شیرین ساعت های آخر عمرش رو سپری میكرد در حالیكه عده زیادی از اهالی شهر سرآسیمه و ناراحت خود را به خانه او رسانده و به شدت ناراحت بودند، در چنین وضعیتی طلا و نازنین، عروسهای شیرین تنها نگرانیشان به دست آوردن گردنبند جواهر مادرشوهر است. از سوی دیگر شراره و شهرام به طمع ارثیه ای كه قرار است به ثریا برسد، خود را به او نزدیك می كنند. در این میان فقط سارا دوست قدیمی و امین شیرین به خواسته وی گردنبند رو از گردن شیرین باز میكنه و آن را به ثریا میده تا نگهداره....
-
13
شهریور 1400
با مرگ شیرین معلوم شد كه گردنبند بدلی است. جستجوها شروع شد و قفل در صندوقچه شیرین جون شكست. پای خیلی ها به وسط كشیده شده تا بالاخره فرید و فرهاد متوجه شدند كه شیرین مادر واقعی آنها نبوده بلكه مادر واقعی آنها در جای دیگری به خوشی و خرمی زندگی میكند و گردنبند واقعی كه میراث خانوادگی و ارزشمند شیرین بوده فروخته شده تا مطالبات مادر آنها پرداخته شود و پدرشان به زندان نیفتد....