رحیم محبی پیش از انقلاب، به همراه همسرش، منیر كبیری، دانشجوی رشته نمایش عروسكی بودند و در شیرخوارگاه كار می¬كردند. با شروع جنگ رحیم به عنوان سرباز وظیفه به جبهه اعزام می¬شود. آنها پس از 5 سال زندگی مشترك درمی¬یابند كه هیچگاه بچه¬دار نخواهند شد. پوران، مادر رحیم، تصمیم می¬گیرد، همسر دیگری برای رحیم انتخاب كند. رحیم برای فرار از اقدام مادرش و حفظ زندگی زناشویی¬اش، تصمیم می-گیرد به مناطق جنگی برگردد و منیر را نیز راضی می¬كند. پس از عملیات نصر 5 مارال كه دم مرگ است از رحیم می¬خواهد تا نوزادش، شیرین را به سردشت و نزد مادربزرگش ببرد. سردشت بمباران شیمیایی می¬شود و رحیم و شیرین هر دو شیمیایی می¬شوند. رحیم و منیر بدون اطلاع دادن به كسی شیرین را به عنوان دختر خودشان بزرگ میكنند. 16 سال میگذرد و وضعیت بیماری شیرین وخیم¬تر شده و مجبور می شوند برای مداوای شیرین به تهران بازگردند در حالیكه مادر رحیم به اینكه شیرین دختر رحیم و منیر باشد مشكوك است و .....
شوریده سردشت
از 31 شهریور از ساعت 23:30 به مدت 30 دقیقه
رحیم محبی پیش از انقلاب، به همراه همسرش، منیر كبیری، دانشجوی رشته نمایش عروسكی بودند و در شیرخوارگاه كار میكردند. با شروع جنگ رحیم به عنوان سرباز وظیفه به جبهه اعزام میشود. آنها پس از 5 سال زندگی مشترك درمییابند كه هیچگاه بچه¬دار نخواهند شد. پوران، مادر رحیم، تصمیم می¬گیرد، همسر دیگری برای رحیم انتخاب كند. رحیم برای فرار از اقدام مادرش و حفظ زندگی زناشویی¬اش، تصمیم می-گیرد به مناطق جنگی برگردد و منیر را نیز راضی می¬كند. پس از عملیات نصر 5 مارال كه دم مرگ ...
سردبیر: شهلا دباغی كارگردان : امیر منوچهری نویسنده : عسل عصری ملكی تهیه كننده : مهدیه تقی زاده گوینده : وحید منوچهری افكتور : محمدرضا قبادی فر صدابردار : رضا طاهری دستیار تهیه : زهرا سیدزاده بازیگران : سیما خوش چشم،مهدی نمینی مقدم،شمسی صادقی،مونا صفی،فریبا طاهری،ماندانا محسنی،ایوب آقاخانی،نوشین حسن زاده،سعیده فرضی
-
04
مهر 1403
-
03
مهر 1403
رحیم محبی پیش از انقلاب، به همراه همسرش، منیر كبیری، دانشجوی رشته نمایش عروسكی بودند و در شیرخوارگاه كار می¬كردند. با شروع جنگ رحیم به عنوان سرباز وظیفه به جبهه اعزام می¬شود. آنها پس از 5 سال زندگی مشترك درمی¬یابند كه هیچگاه بچه¬دار نخواهند شد. پوران، مادر رحیم، تصمیم می¬گیرد، همسر دیگری برای رحیم انتخاب كند. رحیم برای فرار از اقدام مادرش و حفظ زندگی زناشویی¬اش، تصمیم می-گیرد به مناطق جنگی برگردد و منیر را نیز راضی می¬كند. پس از عملیات نصر 5 مارال كه دم مرگ است از رحیم می¬خواهد تا نوزادش، شیرین را به سردشت و نزد مادربزرگش ببرد. سردشت بمباران شیمیایی می¬شود و رحیم و شیرین هر دو شیمیایی می¬شوند. رحیم و منیر بدون اطلاع دادن به كسی شیرین را به عنوان دختر خودشان بزرگ میكنند. 16 سال میگذرد و وضعیت بیماری شیرین وخیم¬تر شده و مجبور می شوند برای مداوای شیرین به تهران بازگردند در حالیكه مادر رحیم به اینكه شیرین دختر رحیم و منیر باشد مشكوك است و .....
-
02
مهر 1403
رحیم محبی پیش از انقلاب، به همراه همسرش، منیر كبیری، دانشجوی رشته نمایش عروسكی بودند و در شیرخوارگاه كار می¬كردند. با شروع جنگ رحیم به عنوان سرباز وظیفه به جبهه اعزام می¬شود. آنها پس از 5 سال زندگی مشترك درمی¬یابند كه هیچگاه بچه¬دار نخواهند شد. پوران، مادر رحیم، تصمیم می¬گیرد، همسر دیگری برای رحیم انتخاب كند. رحیم برای فرار از اقدام مادرش و حفظ زندگی زناشویی¬اش، تصمیم می-گیرد به مناطق جنگی برگردد و منیر را نیز راضی می¬كند. پس از عملیات نصر 5 مارال كه دم مرگ است از رحیم می¬خواهد تا نوزادش، شیرین را به سردشت و نزد مادربزرگش ببرد. سردشت بمباران شیمیایی می¬شود و رحیم و شیرین هر دو شیمیایی می¬شوند. رحیم و منیر بدون اطلاع دادن به كسی شیرین را به عنوان دختر خودشان بزرگ میكنند. 16 سال میگذرد و وضعیت بیماری شیرین وخیم¬تر شده و مجبور می شوند برای مداوای شیرین به تهران بازگردند در حالیكه مادر رحیم به اینكه شیرین دختر رحیم و منیر باشد مشكوك است و .....
-
01
مهر 1403
رحیم محبی پیش از انقلاب، به همراه همسرش، منیر كبیری، دانشجوی رشته نمایش عروسكی بودند و در شیرخوارگاه كار می¬كردند. با شروع جنگ رحیم به عنوان سرباز وظیفه به جبهه اعزام می¬شود. آنها پس از 5 سال زندگی مشترك درمی¬یابند كه هیچگاه بچه¬دار نخواهند شد. پوران، مادر رحیم، تصمیم می¬گیرد، همسر دیگری برای رحیم انتخاب كند. رحیم برای فرار از اقدام مادرش و حفظ زندگی زناشویی¬اش، تصمیم می-گیرد به مناطق جنگی برگردد و منیر را نیز راضی می¬كند. پس از عملیات نصر 5 مارال كه دم مرگ است از رحیم می¬خواهد تا نوزادش، شیرین را به سردشت و نزد مادربزرگش ببرد. سردشت بمباران شیمیایی می¬شود و رحیم و شیرین هر دو شیمیایی می¬شوند. رحیم و منیر بدون اطلاع دادن به كسی شیرین را به عنوان دختر خودشان بزرگ میكنند. 16 سال میگذرد و وضعیت بیماری شیرین وخیم¬تر شده و مجبور می شوند برای مداوای شیرین به تهران بازگردند در حالیكه مادر رحیم به اینكه شیرین دختر رحیم و منیر باشد مشكوك است و .....
-
31
شهریور 1403
رحیم محبی پیش از انقلاب، به همراه همسرش، منیر كبیری، دانشجوی رشته نمایش عروسكی بودند و در شیرخوارگاه كار می¬كردند. با شروع جنگ رحیم به عنوان سرباز وظیفه به جبهه اعزام می¬شود. آنها پس از 5 سال زندگی مشترك درمی¬یابند كه هیچگاه بچه¬دار نخواهند شد. پوران، مادر رحیم، تصمیم می¬گیرد، همسر دیگری برای رحیم انتخاب كند. رحیم برای فرار از اقدام مادرش و حفظ زندگی زناشویی¬اش، تصمیم می-گیرد به مناطق جنگی برگردد و منیر را نیز راضی می¬كند. پس از عملیات نصر 5 مارال كه دم مرگ است از رحیم می¬خواهد تا نوزادش، شیرین را به سردشت و نزد مادربزرگش ببرد. سردشت بمباران شیمیایی می¬شود و رحیم و شیرین هر دو شیمیایی می¬شوند. رحیم و منیر بدون اطلاع دادن به كسی شیرین را به عنوان دختر خودشان بزرگ میكنند. 16 سال میگذرد و وضعیت بیماری شیرین وخیم¬تر شده و مجبور می شوند برای مداوای شیرین به تهران بازگردند در حالیكه مادر رحیم به اینكه شیرین دختر رحیم و منیر باشد مشكوك است و .....