مرز پرگهر

فاخته كه مبارزی ناامید از همه جاست از دوست خود رجبعلی كه حكم پدر را نیز برای او دارد، بلیط و نامه ای مبنی بر گریز از تهران دریافت می كند، اما او با بی اعتنایی به متن نامه، درحین گذر از خیابان بر حسب تصادف گل گلاب را می بیند و در محل تمرین سرود ای ایران حاضر می گردد، همان روز در حال عبور از خیابان بناگاه، ناشناسی به سمت او شلیك می كند.....

فاخته كه مبارزی ناامید از همه جاست از دوست خود رجبعلی كه حكم پدر را نیز برای او دارد، بلیط و نامه ای مبنی بر گریز از تهران دریافت می كند، اما او با بی اعتنایی به متن نامه، در حین گذر از خیابان بر حسب تصادف گل گلاب را می بیند و در محل تمرین سرود ای ایران حاضر می گردد، همان روز در حال عبور از خیابان بناگاه، ناشناسی به سمت او شلیك می كند.....

گل گلاب استاد گیاه شناس كه دست توانایی در شعر دارد، با دیدن صحنه تحقیر یك ایرانی توسط سرباز اجنبی سرود ای ایران را به می سراید او همراه با دوست و همكاردیرین آهنگسازش، روح الله خالقی به ساخت این ترانه می پردازد، از طرفی محمد علی شاگرد گل گلاب، كه از سرودن این ترانه، شوقی دوباره گرفته و امیدی تازه دراو به وجود آمده، به مادر خویش قول می دهد كه ازدواج كند...

ایران سال 1322 آشفته در میان فقر، قحطی و میزبان ناخواسته نیروهای متفقین است. فاخته در گراند هتل اقامت می گزیند. گوهر در ملاقات با همسرش فاخته از ادامه مبارزه مسلحانه اش شكوه می كند و برای محافظت از جانش، بر گریز از تهران، اصرار می ورزد. فاخته حال سر خورده و ناامید از نجات كشور، دارایی خود را به همسر و فرزندش می بخشید. گل گلاب در مسیر رفتن به انجمن موسیقی روح الله خالقی در حین گذر از خیابان هدایت، با صحنه ای از تحقیر هم وطن خود، توسط سرباز اجنبی مواجه می شود، او كه به شدت ناراحت و دلگیر از اوضاع نا به سامان كشورش است، ترانه ای ایران را می سراید. از طرفی در این حین، گل گلاب در منزلش برای تمرین سروده ای ایران به انتظار دوستانش می باشد اما كسی به ناگاه در میزند و...

ایران سال 1322 آشفته در میان فقر قحطی و میزبان ناخواسته نیروهای متفقین فاخته است. گل گلاب در راه دیدن دوست خود روح الله خالقی در گراند هتل بر حسب تصادف با فاخته هم صحبت می شود فاخته در مكالمه تلفنی با فردی ناشناس، قرار دیدار می گذارد. حسین كل گلاب استاد گیاه شناس كه در شعر نیز دست توانایی دارد با كلنل وزیری مشغول همكاری در باب سروده ای است، حسین گل گلاب سعی می كند به شاگرد خود محمد علی، كه نا امید از اوضاع آشفته ایران است امیدی دوباره دهد از طرفی معلوم می شود، فاخته از كنفرانسی كه قرار است چند روز دیگر در تهران با حضور سران كشورهای روس انگلیس و آمریكا برگزار شود با ناشناسی به گفتگو می پردازد. فاخته پس از یكسال در گراند هتل مجددا اقامت می گزیند زنی به دیدار او می آید…

ایران در سال 1322، آشفته در میان فقر، قحطی و میزبان ناخواسته نیروهای متفقین است. مردی با نام فاخته تصمیم به سكونت در گراند هتل می گیرد، او خود را بازرگان معرفی كرده، از طرفی گل گلاب در راه دیدن دوست خود روح الله خالقی در گراند هتل، بر حسب تصادف با فاخته هم صحبت می شود، و هردو از جو حاكم بر كشور سخن می گویند تا آنكه روح الله خالقی بر سر قرار می رسد، فاخته در مكالمه تلفنی با فردی ناشناس، قرار دیدار روز چهارشنبه را می گذارد، از طرفی، بایسته همسر حسین گل گلاب به او یاد آوری می كند، كه چهارشنبه همین هفته عروسی در پیش است و...