نمایش مرز پرگهر- قسمت 5(تكرار)
فاخته كه مبارزی ناامید از همه جاست از دوست خود رجبعلی كه حكم پدر را نیز برای او دارد، بلیط و نامه ای مبنی بر گریز از تهران دریافت می كند، اما او با بی اعتنایی به متن نامه، درحین گذر از خیابان بر حسب تصادف گل گلاب را می بیند و در محل تمرین سرود ای ایران حاضر می گردد، همان روز در حال عبور از خیابان بناگاه، ناشناسی به سمت او شلیك می كند.....