نمایش در مسیر سفر- قسمت 10
بهزاد كه عكاس است پس از سالها چند عكس قدیمی مربوط به یكی از روزهای خونین خرمشهر را در اینترنت قرار داد. شخصی به بهزاد پیغام داد زن حاضر در عكس را پس از آن تاریخ زنده دیده و شهید نشده بوده است. بهزاد آشفته از شنیدن این موضوع دوستش طاهر را در جریان گذاشت. طاهر و همسرش شوكه از این ماجرا تصمیم گرفتند پس از سالها به پسرشان حامد بگویند خانوادهی واقعی او نیستند و زن درون عكس كه گمان میكردند در انفجار شهید شده مادربزرگ او بوده. حامد پس از شنیدن این ماجرا به دلیل پنهانكاری طاهر و گیتی از آنها فاصله گرفت و از بهزاد خواست تا برای یافتن مادربزرگش راهی جنوب شوند.آنها راهی شده اما در میانهی راه دچار تصادف كوچكی گشتند. طاهر و گیتی نیز كه نگران نتیجهی این جستجو بودند بدون اطلاع حامد راهی جنوب شدند. با بروز این تصادف آنها خود را به بهداری محل بستری حامد رساندند و به دلیل صدمه ماشین بهزاد تصمیم گرفتند سفر را با هم دنبال كنند. آنسوی داستان و در اصفهان، خانوادهی شكوری تصمیم گرفتند از بانك وام بگیرند تا شاید بتوانند كارگاه را حفظ كنند