نمایش زیرپوست تابستان- قسمت 9
در زمستان سال سی و یك، بیژن اتابكی، روزنامهنگار جوان، به منظور نوشتن مقالهای در مورد پروندهی اربابی، با زری صحبت میكند و در همان دیدار اول دلباختهی او میشود و موفق میشود رضایت خانوادهاش را برای ازدواج با دختر مورد علاقهاش جلب كند. با فرا رسیدن تابستان سال سی و دو داوود برادر زری كه تا پیش از این به دلیل شرارت در زندان بوده است، آزاد میشود. با بالا گرفتن اختلافات بین شاه و دولت مصدق شعبان جعفری، سركردهی ارازل و اوباش تهران، به تعداد نوچههایش اضافه میكند. از سویی خانوادهی بیژن متوجه ارتباط بین داوود و شعبان جعفری میشوند. آنها كه میدانند داوود رابطهی خوبی با بیژن ندارد نگران او میشوند؛ بنابراین از كیانمهر، دوست بیژن، درخواست كمك میكنند. از طرفی بیژن در طرفداری از دولت مصدق و مخالفت با شاه مقالات تند و دردسرسازی مینویسد. زری كه نگران زندگیشان است از بیژن میخواهد كه هر چه زودتر مخفیانه تهران را ترك كنند