نمایش توطئه خانوادگی- قسمت 10
عطا سلامت فارغ التحصیل رشتهی داروسازیست. او و خانوادهاش همراه پدربزرگ و مادربزرگ و خانوادهی عمو ساكن ساختمانی در یكی از محلات تهران هستند. عطا از سوی نازنین دختر مورد علاقهاش جواب رد میشنود. همین مسئله و از سویی دیگر سختگیری رئیس شركت باعث میشود عطا از كار خود استعفا بدهد. او كه دریافته است گاهی انسانها مكنونات قلبی و آنچه كه در سر دارند را آشكار نمیكنند تصمیم میگیرد دارویی بسازد كه توسط آن از درونیات دیگران با خبر شود. عطا پس از انجام آزمایشاتی شربتی موثر درست میكند. اسد، پدربزرگ عطا، اتفاقی این شربت را میخورد و اعتراف میكند كه هیچوقت سه دانگ خانهشان به نام طلعت نبوده است. طلعت كه از این ماجرا بیخبر بوده از اسد رنجیده میشود. از سویی سیمین، عمهی عطا، به خانهی آنها میآید و وقتی كه تمام زنان خانواده جمع هستند، فریبا مادر عطا اشتباهی از شربت ساخت پسرش میخورد و آشكار میكند چند سال قبل او بوده كه سهوا موجب شكست خوردن سیمین در مسابقهی آشپزی شده است.