نمایش در مسیر سفر- قسمت 8
بهزاد كه عكاس است پس از سالها چند عكس قدیمی مربوط به یكی از روزهای خونین خرمشهر را در اینترنت قرار داد. شخصی به بهزاد پیغام داد زن حاضر در عكس را پس از تاریخ عكس زنده دیده و شهید نشده بوده است. بهزاد آشفته از شنیدن این موضوع دوستش طاهر را در جریان گذاشت. طاهر و همسرش تصمیم گرفتند پس از سالها به پسرشان حامد بگویند خانوادهی واقعی او نیستند و زن درون عكس كه گمان میكردند در انفجار شهید شده مادربزرگ او بوده. حامد پس از شنیدن این ماجرا بسیار دگرگون شد، از طاهر و گیتی فاصله گرفت و این مسئله زندگی و شغل پزشكی او را دستخوش تغییر كرد. او تصمیم گرفت از رفتن به گنگرهی پزشكی صرف نظر كند و برای یافتن مادربزرگش راهی جنوب شود. او از بهزاد خواست تا همراهیش كند و بهزاد پذیرفت در این راه كنارش باشد.