نمایش زیرپوست تابستان- قسمت 6
در زمستان سال سی و یك، بیژن اتابكی، روزنامهنگار جوان، به منظور نوشتن مقالهای در مورد پروندهی اربابی، با زری صحبت میكند و در همان دیدار اول دلباختهی او میشود اما مادر و خواهرش با این ازدواج مخالفند. داوود برادر زری عامل و مواجببگیر اربابی بوده و به جرم ضرب و شتم فردی بیگناه در زندان است. از طرفی خانوادهی بیژن پس از اینكه متوجهی علاقهی بسیار بیژن به زری میشوند با ازدواج آنان موافقت میكنند. با فرا رسیدن تابستان سال سی و دو اختلافات شاه و دربار با دولت مصدق به اوج میرسد. شعبان جعفری سركردهی ارازل و اوباش در پی افزایش تعداد نوچهها و خرابكارهاست و این مسئله از دید بیژن و كیانمهر، دوست روزنامهنگار او، پنهان نمیماند. از طرفی داوود از زندان آزاد میشود و در همان روز نخست با بیژن دعوا كرده و او را به باد كتك میگیرد