نمایش زیرپوست تابستان- قسمت 7
در زمستان سال سی و یك، بیژن اتابكی، روزنامهنگار جوان، به منظور نوشتن مقالهای در مورد پروندهی اربابی، با زری صحبت میكند و در همان دیدار اول دلباختهی او میشود و موفق میشود رضایت خانوادهاش را برای ازدواج با دختر مورد علاقهاش جلب كند. با فرا رسیدن تابستان سال سی و دو داوود برادر زری كه تا پیش از این به دلیل شرارت در زندان بوده است، آزاد میشود. او كه از ازدواج زری و بیژن بیخبر است در همان روز نخست با بیژن دعوا كرده و او را به باد كتك میگیرد اما پدرش برای او توضیح میدهد كه زری و بیژن چند ماه است كه محرم یكدیگر شدهاند.