نمایش زیرپوست تابستان- قسمت 3
زمستان سال سی و یك و چند ماه پس از واقعهی سی تیر، بیژن اتابكی روزنامهنگار جوان، قصد دارد مقالهای پیرامون پروندهای موسوم به پروندهی اربابی بنویسد. به همین منظور او با زری دختری كه برادرش داوود در این حادثه نقش داشته صحبت میكند و در همان دیدار اول دلباختهی این دختر میشود. زری، خدمتكار جوان خیاطخانهی مادام هاسمیك، با پدرش زندگی میكند. اشرف و بهناز علیرغم میلشان برای آشنایی بیشتر با زری به خانهی او میروند. از سویی فتحی یكی از نوچههای شعبان جعفری كه از دوستان داوود است هر روز به بهانهای به خانهی زری و پدرش میآید. او كه به زری علاقمند است رویای ازدواج با او را در سر دارد